بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال 4 : آیا صحیح است که می گویند یار غار حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم _ ابن بکر _ عبدالله بن بکر بن اریقط _ همان راهنما و دلیل پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده و نه حضرت ابوبکر؟(1)
و این تشابه و تقارب اسمی سبب شده که آنرا ابوبکر بخوانیم.
چون اولا: ابوبکر در هیچ کجا به این فضیلت اعتراف نکرده است، در حالی که در روز سقیفه به کمتر از آن اشاره کرد. نحن عشیرة رسول الله و اوسط العرب انسابا و لیست قبیلة من قبائل العرب الا و لقریش فیها ولادة (2)
ثانیا: به گفته عسقلانی، از تابعین کسانی بودند که منکر ارتباط داشتن آیه غار با ابوبکر بودند؛ همانند ابوجعفر مؤمن طاق (3)
ثالثا: حضرت عائشه رضی الله عنها تصریح دارد که هرگز آیه ای در حق ما نازل نشده است.(4) لم ینزل الله فینا شیئا من القرآن.
رابعا: معروف است که ابوبکر رضی الله عنه در مدینه به استقبال پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و این بدان معناست که ابوبکر رضی الله عنه همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نبوده است.
خامسا: طبق روایت بخاری و دیگران، ابوبکر جزء اولین گروه از مهاجرین بوده و قبل از پیامبر صلی الله علیه و سلم وارد مدینه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرین شرکت می کرد.(5) (6)
حواشی:
(1): البدایة و النهایة 3: 293
(2): همان 6: 205
(3): لسان المیزان 5: 115
(4): صحیح بخاری 6: 42 _ تاریخ ابن الاثیر 3: 199 _ البدایة و النهایة 8: 96 _ الاغانی 16: 90
(5): صحیح بخاری 1: 128 _ کتاب الاذان 4: 240 _ کتاب الاحکام باب اسقضاء الموالی و استعمالهم _ سنن البیهقی 3: 89 _ فتح الباری 13: 179 و 7: 261 و 307
(6): چند سؤال از محضر استادم : 13
سلام
اخبار 20:30 سه شنبه 27 اسفند به یکی از جلسات اصلاح طلبگان که به نشست « یاسر » معروف شده بود اشاره و اعلام کرد: سید محمد خاتمی رسما انصراف خویش را از کاندیداتوری دهمین دوره ریاست جمهوری اعلام کرد . و باز جالب اینکه خاتمی از اعضاء جلسه مذکور به شدت انتقاد کرده و اظهار کرده بود: یکی از دغدغههای اصلی من، اطرافیانم هستند که با من روراست نیستد. 3، 4 نفر از افرادی که مرا به آمدن تشویق کردند، سراغ میرحسین هم رفتند و از او دعوت کردند و الآن هم دارند زیر علم او سینه می زنند. رسول منتجب نیا نیز اظهار داشته بود از اعلامیه خاتمی بر می آید که او به نفع کسی کناره گیری نکرده است.
حال سؤال اینجاست که اگر واقعا کاندیداتوری و تصدی پست ریاست جمهوری برای خدا و از سر شیفتگی خدمت و نه از روی تشنگی قدرت است چرا خاتمی از حضور میر حسن موسوی برمی آشوبد و هوادارانش را به روراست نبودن متهم می کند؟ اگر هدف از تصدی ریاست جمهوری کسب رضایت خداست ناراحتی خاتمی از شکسته شدن آراء توسط یکی دیگر از اصلاح طلبان!! از سر چیست؟ آنگاه اظهار می دارد برای اینکه آراء اصلاح طلبان!! تقسیم بر 3 نشود از کاندیداتوری انصراف می دهد. و باز سؤ ال اینجاست اگر اهداف موسوی با اهداف خاتمی همسو است ناراحتی خاتمی از حضور موسوی چه مفهومی دارد؟ آیا جز این است هر یک از آنان کلاه ریاست جمهوری را برای سر خویش می خواهد و بس؟ و اگر اهداف خاتمی و موسوی با یکدیگر همسو نیست اظهارات خاتمی مبنی بر اینکه کناره می گیرم تا آراء شکسته نشود و جناح اصلاح طلب با موفقیت آرا را جلب کند چه چیزی را نمایان می سازد؟ به نظر حقیر همه این جنجالها نوعی قرض نان سیاسی و جلوه ای دیگر از بازی سیاسی است تا توجه اذهان را به خویش معطوف سازند. اما اینکه علیرغم اختلاف دیدگاه موسوی و خاتمی _ آنگونه که از ناراحتی آنان از حضور یکدیگر و عملکردشان برمی آید _ طرفین اصرار بر روی کارآمدن جناح اصلاح طلب!! دارند دلیلی محکم برای حضور در انتخابات نیست و صد البته که صلاح یک جامعه بسیار فراتر از فقط و فقط روی کار آمدن جناحی خاص است.
به هر حال کسانی که عرایض حقیر را برنمی تابند چگونه دم خروس و قسم حضرت عباس اصلاح طلبان را توجیه می کنند؟ آیا صرف قدرت یافتن جناحی خاص میتواند دلیلی برای ریاست جمهوری باشد ؟ آنانکه اتحاد اصلاح طلبان را مکفی می دانند اکراه شدید در ائتلاف و اختلافات درون جناحی را چگونه توجیه می کنند؟ اگر جناح اصلاح طلب به برنامه ای جامع و قابل قبول از سوی همه مدعیان خویش دست می یافت اختلافات حاضر نیز روی نمی داد. امان از ائتلاف صوری و کناره گیری های اکراهی و در یک کلام امان از بی برنامگی و اختلاف!!!
تخلفات متعدد آقای میر حسین موسوی از قانون اساسی نارضایتی ریاست جمهوری وقت حضرت آیت الله خامنه ای را در پی داشت لیکن از آنجا که امام خمینی حفظ آرامش جامعه در آن اوضاع را ضروری می دیدندو بر کناری میر حسین موسوی اوضاع سیاسی آن روز را متشنج می ساخت سبب شد آیت الله خامنه ای مهر سکوت بر لب زند و نخست وزیری موسوی تداوم یابد ...
عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ خاتمی را همگان به یاد دارند و شاید به خاطر بیاورند که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نارضایتی خویش را از عملکرد وزارت ارشاد که آن زمان آقای مهاجرانی متصدی آن بود اعلام داشتند ؛ ولی حجت الاسلام خاتمی بجای آنکه بکوشد عملکرد وزارتخانه مزبور را با خط مشی ولی فقیه همگام سازد به اظهارات رهبری وقعی ننهاد و آنگاه که امکان استیضاح و برکناری مهاجرانی بر سر زبانها افتاد آقای خاتمی به جای آنکه در حفظ آرامش فضای سیاسی و فرهنگی کشور بکوشد، تهدید کرد که اگر مهاجرانی برود او نیز استعفا خواهد داد و عملا جو سیاسی آن روز کشور را آشفته تر ساخت. ...
حال با مقایسه سیره رهبری در دوران ریاست جمهوری و اطاعت ایشان از منویات ولی فقیه و سیره خاتمی و بی اعتنایی او به نارضایتی رهبری از عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد پی می بریم که تفاوت ره از کجا تا به کجاست!
معروف است که میر حسین موسوی را نخست وزیر جنگ می خوانند و چنین ادعا می شود که او کشور را در زمان بحران و جنگ به خوبی اداره کرد. من فعلا به صحت و سقم این ادعا کاری ندارم اما چیزی که توجه مرا جلب می کند این است که هر جا که به این ادعا برخورده ام مخصوصا ادعاهایی که از طرفداران ایشان صورت می گیرد اصلا سخنی از مدیریت امام خمینی و آیت الله خامنه ای و سایر مسئولین آن دوران نمیشود گویی که او خود به تنهایی بار مشکلات آن دوران را به دوش کشیده است. راستی اگر اقدامات او اینسان حیاتی بوده چرا در عمل با اندیشه های مافوق خویش در تنافی بوده است ؟ و اگر او جنگ را اداره کرده پس رهبر کبیر انقلاب و ریاست جمهوری وقت چه می کرده اند؟ و اگر فعالیت او را همگام با فعالیت های ریاست جمهوری وقت در پیشبرد جنگ مؤثر می دانند چرا به سابقه او در مشی با ریاست جمهوری وقت اشاره نمی شود؟ آری اگر سابقه میر حسین موسوی بار دیگر مرور شود شاید مجبور شویم بگونه ای دیگر درباره اش حکم کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
میلاد با سعادت رحمة للعالمین نبی مکرم اسلام همو که در آسمانها احمدش خوانند و در زمینش محمد صلی الله علیه و آله و سلم نامند و خجسته زادروز رئیس مذهب شیعه جعفر بن محمد الصادق علیه السلام را به همه زمینیان و آسمانیان تبریک می گوییم.
آنکه در کتب تاریخ تتبع کند زندگی رسول اکرم را زیباترین جریان تاریخ خواهد دانست . اگر چه ما را در این مقال یارای پرداختن به زندگانی آن سرور نیست لیکن از باب تیمن و تبرک چند نکته جالب از زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و پدر گرامیش را به نحو گذرا مرور می کنیم :
آگاهی یهود از اوصاف نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اوصاف پدر گرامی آن حضرت
در کتب تاریخی و روائی نقل شده است : عبدالله که تازه جوانی رشید بود روزی به قصد صید به یکی از آبگیر های اطراف مکه رفت. هشتاد تن از یهود که اوصاف پیامبر آخرالزمان و پدرش را در کتب خویش خوانده بودند با دیدن عبدالله اوصاف پدر پیامبر را با مشخصات او منطبق یافته و به قصد خاموش ساختن نور خدا کمر به قتلش بسته با دشنه و شمشیر به وی حمله نمودند؛ وهب بن عبد مناف بن زهره که شاهد ماجرا بود به حمایت از عبدالله به یهود حمله نمود که ناگهان دید گروهی از ملائکه از آسمان فرود آمده و به دفاع از فرزند عبدالمطلب پرداختند. این جریان شگفت انگیز وهب را شیفته عبدالله ساخته و بر آن شد که دختر خویش آمنه را به ازدواج او درآورد. (1)
حصر ابلیس در زمین
پس از آنکه ابلیس از بارگاه ملکوت رانده شد برای پی بردن به وقایع آینده و گمراه ساختن هر چه بیشتر آدمیان، در آسمان های هفتگانه تردد نموده و از برخی حوادث غیبی باخبر میشد . هنگامی که حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام زاده شد شیطان را از ورود به سه آسمان منع نموده و فقط می توانست تا آسمان چهارم بالا رود؛ و چون پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد شیطان و سربازانش را از همه آسمانها مانع شده در زمین محصورش ساختند. و اینگونه قسمت مهمی از توانایی ابلیس در گمراه ساختن انسان ها زائل شد. (2)
***رد پای اسرائیلیات در تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ***
دانشمندان یهود و نصاری مطالبی را درباره پیامبر آخرالزمان و والدین او در کتب خویش خوانده بودند و بارها کوشیده بودند نور نبوت را قبل از تولد پیامبر خاموش گردانند ولی موفق نشدند پس از بعثت پیامبر گروهی از اعوان و انصار آنان به منظور تحریف دین حق در لباس مسلمان به جامعه اسلامی پیوسته و فتنه جویی های خویش را اغاز نمودند . از جمله فتنه جوییهای آنان می توان به وارد کردن احادیث مجعول و ساختگی در روایات مسلمین حتی روایات شیعه اشاره کرد . اینان برای رسیدن به هدف شوم خویش کوشیدند دامن پاک نبوت و ولایت را به تهمت و افتراء گناه بیالایند به عنوان مثال در برخی روایات به ائمه معصومین نسبت داده اند که آنان فرموده اند : از آن جهت از نسل یوسف پیامبری نیامد که یوسف در مقابل پدر تکبر ورزیده و از اسب پیاده نشد ، در حالی که پیامبر عظیم الشانی چون یوسف خوب میداند که باید در مقابل پدر احترام کرده و از اسب فرود آید و البته هدف دشمنان از افتراء بر حضرت یوسف این بوده که عصمت پیامبران را نفی نمایند و ثانیا امام حسن مجتبی علیه السلام را که از نسلش امامی نیامده را به گناه و سلب توفیق متهم سازند.
یکی دیگر از اسرائیلیات داستانی است که به عبدالله پدر پیامبر نسبت تمایل به گناه را داده است: در بحار الانوار به نقل از مناقب ابن شهرآشوب آمده است که فاطمه دختر مرة که اوصاف پیامبر آخر الزمان و پدر او را از نوفل شنیده بود نور نبوت را در پیشانی عبد الله یافته و به او گفت: تو همان کسی هستی که پدرت صد شتر برایت فدیه داده است؟ عبدالله گفت: بلی. فاطمه گفت: حاضرم صد شتر به تو بدهم به شرط آنکه با من همبستر شوی. عبدالله فی البداهه شعری خواند و در آن درخواست فاطمه را رد کرد و از قضا همانروز با آمنه ازدواج کرد .پس از سه روز تمایلات نفسانی بر او غلبه کرد و به قصد همبستر شدن با فاطمه دختر مرة به سوی او شتافت ولی فاطمه از اجابت خواسته عبدالله سر باز زد و گفت: سه روز پیش در پیشانی تو نوری را مشاهده کردم که الآن دیگر آن نور را نمی بینم و تمایل من به تو هم فقط به خاطر آن نور یود. آیا تو در این سه روز کاری کرده ای؟ عبدالله گفت: بلی من با آمنه ازدواج کرده و با او همبستر شده ام. فاطمه گفت : خداوند آن نور را در جایی که می خواست قرار داده است.(3) دشمنان دین این حدیث را جعل نموده اند تا با متهم ساختن عبدالله به تمایل به گناه عقیده شیعه مبنی بر اینکه معصومین از پدران و اجداد پرهیزگار بوده اند را خدشه دار سازند.
آیت الله جعفر سبحانی در کتاب فروغ ابدیت این داستان را ذکر و آن را تحلیل نموده پرده از فتنه یهود در این داستان برداشته است. برای آگاهی بیشتر به کتاب فروغ ابدیت مراجعه شود.(4)
حواشی:
(1) بحارالانوار 15: 111
(2) همان 15: 77
(3) همان 15: 114
(4) فروغ ابدیت 1: 142
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال 3 : آیا صحیح است که می گویند حضرت ابوبکر رضی الله عنه در جنگها و جهاد هیچ نقشی نداشته ، حتی یکبار هم دست به شمشیر نبرده است و یک تیر به طرف دشمن نیانداخته است و قطره ای از خون کفار را به زمین نریخته است ؛ چنانچه ابوجعفر اسکافی این مطلب را فرموده است :
لم یرم ابوبکر بسهم قط و سلّ سیفاْ و لا اراق دماْ (1)
با این حال چرا ما او را جزء مجاهدان و جهاد او را از جهاد حضرت علی رضی الله عنه بالاتر می دانیم.(2)
آیا اگر روافض به ما سلفی ها بگویند : شما درباره حضرت ابوبکر رضی الله عنه غلو می کنید ما چه جوابی داریم؟(3)
حواشی:
(1) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 13: 293
(2)فخر رازی در تفسیر خود جهاد ابوبکر را از جهاد علی افضل می داند. 173:3
(3) چند سؤال از محضر استادم : 12
آیا صحیح است که می گویند : ابوبکر رضی الله عنه پس از پنجاه نفر و حتی پس از عمر بن الخطاب رضی الله عنه اسلام آورد ؟ چنانچه از سعد بن ابی الوقاص نقل شده است که ادعای بعضی مبنی بر اینکه او اولین مردی است که اسلام آورد دروغ و کذب است ؛ « عن محمد بن سعد : قلت لأبی أکان ابوبکر اولکم اسلاما ؟ فقال : لا و لقد اسلم قبله اکثر من خمسین (1)» ترجمه : محمد بن سعد می گوید از پدرم پرسیم : آیا براستی ابوبکر اولین کسی است که از میان شما به اسلام گرویده است ؟ پدرم سعد بن وقاص گفت : خیر، پیش از او بیش از پنجاه نفر اسلام آورده بودند.
1: 540 . عسقلانی می گوید : « ... فقد کان حینئذ جماعة ممن اسلم لکنهم کانوا یخفونه من أقاربهم » فتح الباری 7 : 29 .
(2) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 3 : 188 .
(3)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
هر یک از چهارده معصوم دارای معجزات فعلی و کلامی می باشند. بعنوان مثال میتوان از زیارت جامعه کبیره به عنوان معجزه کلامی امام هادی علیه السلام یاد کرد. به نظر حقیر حدیث شریف : « نحن حجج الله علی خلقه و فاطمة حجة الله علینا ( ما اهلبیت حجت خدا بر مردم و فاطمه حجت خدا بر ماست ) » که از امام حسن عسکری روایت شده با توجه به حجم بالای معارف ارائه شده در قالب کلماتی کوتاه و اندک، را میتوان از معجزات کلامی امام حسن عسکری علیه السلام دانست.
بررسی و تفکر در مفاهیم بلند این حدیث شریف را به عهده خوانندگان فهیم می گذارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را به خلف آن حضرت ، امام زمان عجل الله فرجه الشریف و همه شیعیان تسلیت می گوییم .
در باور عامیانه روز پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ( 9 ربیع الاول ) را روز آغاز امامت حضرت ولیعصر عجل الله فرجه انگاشته و به این مناسبت جشن و سرور بپا می کنند. برخی که به مراتب امامت آگاهی دارند چنین توجیه می کنند که چون روز 8 ربیع روز شهادت است ما جشن آغاز امامت حضرت ولیعصر را یک روز پس از آن برگزار میکنیم. این توجیه کاملا منطقی و بجا بوده و در جای خویش بسیار نیکوست. ما نیز ذیلا برای آگاهی بیشتر برخی از خوانندگان محترم مطالبی را متذکر می شویم :
در قرآن کریم هدف خلقت را عبادت و پرستش خداوند دانسته (1) و اقامه پرچم توحید را غایت نظام آفرینش معرفی می کند. لیکن پر واضح هویداست که دست یافتن به این مقصود بدون اقامه حجج و نشانه هایی از جانب خداوند غیرممکن است و تا بشر نشانه های هدایت را از جانب خداوند متعال دریافت نکند نمیتواند معبود حقیقی خویش را پرستش کند. برهمین مبنا خداوند نیز دو حجت برای آدمی که او را بر فطرت توحید آفریده قرار داده است : 1. عقل که حجت درونی و به تعبیری پیامبر درونی انسان است 2. پیامبران و اوصیاء آنان که حجت بیرونی خداوند بر بشرند. این دو مکمل و متمم یکدیگرند آنچنانکه راهنمایی حجج الهی بی مدد عقل کارساز نیفتد و چشم عقل نیز بی نور هدایت انبیا کور و اعمی است.
از آنجا که توحید و یکتا پرستی غایت نظام آفرینش بوده و صد البته بدون وجود حجت خدا تحقق این هدف میسور نیست در روایات ما نیز نسبت به ضرورت وجود حجت خدا تاکید فراوانی وجود دارد (2) آنسان که فرموده اند زمین بدون وجود حجت لحظه ای آرام نمیگیرد و اهلش را در خویش فرو میبرد(3). شخصی از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا زمین بدون حجت خدا باقی می ماند؟ امام علیه السلام فرمود : خیر . آن شخص گفت : ولی از جد شما امام جعفر صادق علیه السلام اینگونه به ما رسیده که اگر حجت خدا نباشد زمین اهلش را نابود میکند. ( یعنی اینکه باید زمینی باشد تا اهلش را نابود گرداند. ) امام رضا علیه السلام فرمود : منظور این است که زمین نابود میشود و این همان معنای نابودی اهل زمین است(4). در روایتی دیگر از معصومین علیهم السلام روایت شده که اگر دو نفر در روی زمین باقی بمانند یکی از ان دو حجت بر دیگری خواهد بود(5) .
تفصیل این مطلب را به فرصتی دیگر وامی نهیم و خاطر نشان میکنیم به مقتضای روایات فراوان و دلائل عقلی موجود در این باب میتوان نتیجه گرفت از آنجا که زمین حتی برای یک لحظه هم از حجت و راهنمای الهی خالی نمی ماند آغاز امامت هر یک از ائمه اطهار علیهم السلام نیز بلافاصله پس از مرگ ظاهری امام پیشین علیه السلام می باشد. بنابراین آنچه در لسان عامه شهرت یافته که امامت امام زمان عجل الله فرجه روز پس از شهادت امام حسن عسکری است فاقد اساس میباشد مگر آنکه در مورد اقامه جشن اینگونه توجیه کنیم که به احترام اقامه عزای شهادت امام عسکری علیه السلام جشن آغاز امامت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه یک روز دیرتر برگزار می شود.
حواشی :
(1) سوره ذاریات ، آیه 56
(2) الکافی ، ج1 ، ص 168 ، باب الاضطرار الی الحجة
(3) همان ، ص 179 ، باب الاضطرار الی الحجة
(4) همان
(5) همان
سلام
بخاطر کثرت اشتغالات و هزار و یک دلیل بیخود دیگه منم رفتنی شدم شاید تا اواخر اسفند مطلب تازه ای تو وبلاگ نذارم.
البته ( معمولا هر کی یه تکیه کلام داره و تکیه کلام منم البته « البته » هست. ) خانوم که الآن رفته قم و منو حسابی یتیم کرده بنا داره بعد از سفر یه وبلاگ به قول خودش جالب بزنه. خانم وبلاگ درپیتی منو قیول نداره و میگه اولا مطالبت تنوع نداره و ثانیا خشک و لایتچسبکه ! حالا ببینیم خودش چند مرده ( یا شاید بهتر باشه بگم چند زنه ) حلاجه !!!
به عنوان حسن ختام دو خاطره براتون نقل می کنم :
بلوغ و خمس
پدر شهید هاشم بخشایش نقل کرده بود : شهید هاشم وقتی به سن تکلیف رسید به من گفت بابا من به سن بلوغ رسیدم .. من با عصبانیت کلامشو قطع کردم و گفتم : داداش بزرگترت هنوز داماد نشده که تو دم از سن بلوغ می زنی! هاشم با خونسردی جواب داد : بابا چرا زود قضاوت میکنین ! من می گم حالا که به سن بلوغ رسیدم عمل به تکالیف شرعی برام واجب شده از طرفی به ازاء کاری که می کنم په من پول میدین می خواستم بگم اگه بناست بعد از اینم بهم اجرت بدین من یه دفتر بگیرم و دخل و خرجمو توش بنویسم تا یه وقت از جهت وجوهات شرعی و خمس مدیون نباشم !
سوره حمد
بابام کارمند بازنشسته ثبت احواله . ما اول گناباد زندگی میکردیم که چون قبل از انقلاب و اوائل انقلاب وضع آب شرب گناباد مطلوب نبود و فقط ثبت احوال سرایان جای خالی داشت بابام منتقل سرایان شد تا بعدا به جای بهتری بره و از قضا همونجا موندگار شدیم ! حدودا سال 70 بابام با لندرور ثبت احوال به عنوان ماموریت رفته بود روستاهای بغداده و دوحصاران از توابع سرایان شناسنامه بده که منو هم با خودش برده بود . موقع بازگشت ماشین بی بنزین شد و ما رو تو جاده گذاشت . پدرم از ماشین پیاده شد و کنار جاده ایستاد تا اگر ماشینی رد شد ازش بنزین بگیره که بعد از چند لحظه یه تویوتا کنارمون وایستاد، راننده که آخوند بود از بابام پرسید شلنگ داری ؟ پدرم که فکر اینجاشو نکرده بود مستاصل موند و از قضا خود حاج آقا هم شلنگ نداشت ! روحانی به پدرم گفت : یه حمد بخون و استارت بزن انشاالله که روشن میشه !! پدرم هم پس از خواندن سوره حمد استارت زد و اتفاقا ماشین روشن شد و همینکه تو آیسک جلو مغازه بنزین فروشی ( اون موقع آیسک هنوز پمپ بنزین نداشت ) رسید ماشین خود بخود خاموش شد !! از اون موقع به بعد بابام برای هر مشکلی سوره حمد می خونه .
راستی حالا که می خوام برم، پیامارو عمومی کردم بازدید کننده های ما که ( ماشاالله چشم نخوریم انشاالله آمارشون میلیونیه !!! و ) می خوان نظر خصوصی بدن تیک خصوصی یادشون نره