سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
حجاب و عفاف ، عاشورا ، مجلس شورای اسلامی ، رئیس جمهور ، دموکراسی ، امام حسین علیه السلام ، شرح غزلیات حافظ ، شهوترانی ، صوفیه ، ضعف ایمان ، ظلم و ستم ، ظهور ، مردم سالاری دینی ، مشکلات اقتصادی ، معصومین علیهم السلام ، موسیقی ، میرزا جوادآقا طهرانی ، نرخ کالاها ، نگاه ، نگاه شهوت آلود ، عرفان کاذب ، عقد موقت ، علماء شیعه ، علی اکبر ، غضنفر ، کسب حرام ، کسب حرام و کمرنگ شدن ارزشهای دینی و اخلاقی ، لقمه حرام ، امام رضا علیه السلام ، امام زمان عجل الله فرجه ، امامان شیعه ، برکت عمر ، بهشت ، بی غیرتی ، تمدن ، توجه به معاد ، توصیه پیامبر صلی اله علیه و آله به کمک برای تامین جهیزیه و سایر ، تولدم ، جهیزیه ، آب ، ابراهیم ، ابوالفضل علیه السلام ، ابوعبیده جراح ، احمدی نژاد ، استخدام زنان ، اسلام رفاقتی ، اسماعیل ، اصرار لاریجانی بر بازگشت دولت به ریل قانون ، دموکراسی غربی ، دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ، دین سالاری مردمی ، رسالت رسانه ای ، زن در خانقاه‏ ، سؤال از رئیس جمهور ، سخن گفتن ، سکوت ، شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای ، حجاب و عفاف در خانه و خانواده ، حرامخوران عاشورایی ، حضرت زینب سلام الله علیها ، حضرت علی علیه السلام ، حکومت اسلامی ، حورالعین ، حیا ، خانقاه ، دختر ، دکتر لاریجانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :10
کل بازدید :341857
تعداد کل یاداشته ها : 145
102/12/29
7:19 ص
موسیقی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعت هشت و نیم شب بود که لباده و عبای خاکستریمو به تن کردم و در حالی که عمامه سفیدمو روی سرم جابجا می کردم از خونه زدم بیرون. هنوز در خونه رو  کاملا نبسته بودم که نیم نگاهی به درختهای عریان پارک روبروی خونه انداختم. تابستون که این پارک پر از زائر بود مجبور بودم برای عبور از کوچه قدمهامو تندتر بردارم. تا حد اقل بتونم در عرض پنج دقیقه پنجاه متر کوچه رو به آخر برسونم. چرا که کلمه "حاج آقا" با لحنها و لهجه های مختلف از داخل پارک بر سرم طنین انداز می شد و وادارم میکرد وایسم به حرفاشون گوش بدم. گاهی ازم درباره آداب زیارت و گاه درباره حق الناس یا احکام شرعی می پرسیدن. بعضی وقتها هم بعضی زائرا یادشون می رفت که اومدن زیارت امام هشتم علیه السلام و ایندفعه بدون اینکه وقتمو بگیرن با صدای بلند ناسزا یا متلک و قلمبه نثارم می کردند، وانگهی یادشون رفته بود که این لباس لباس تبلیغ دستورات همون امامی هست که اومدن به زیارتش! توی همین پارک دوستای خوبی از اهواز، همدان، میانه، تبریز، رشت، زاهدان، بندرعباس، و حتی پاکستان و لبنان پیدا کردم. دوستانی که هر چند وقت یه بار با زنگ و پیامک و ایمیل خاطره دوستیمونو تجدید می کنند. اما برهنگی درختها و سرما همه اون هیاهو و نشاط رو در هاله ای از خاطرات دفن کرده بود.

دیشب اما هنوز چند قدمی بیشتر برنداشته بودم که صدای مهربان مردی منو نگه داشت.
_ سلام حاج آقا!
_ سلام و رحمة الله
_ حاج آقا ببخشید یه سؤال داشتم، ولی اگه سردتونه یا عجله دارید مزاحمتون نباشم.
_ نه آقا! این عمامه سفید که روی سرم گذاشتم یه تابلوی بزرگ پاسخگویی به مسائل دینی و اخلاقی هست. وظیفمه در خدمتتون باشم بفرمایید با اشتیاق گوش میدم.
حاج آقا! چند وقت پیش یه عالم سنی به تورم خورد که یه حرفایی زد که منو مردد کرده ذهنم درگیر شده! اون عالم سنی معتقد بود که همه ما مجبوریم چون ما از خودمون اختیاری نداریم پس اگر گناه هم بکنیم به اراده خدا بوده یا اگر به ما ستم بشه باز هم به خواست خدا بوده. بنابراین خدا هم همه امر و نهیش یه جور بهانه است تا سرِ ما رو گرم کنه!! و همه عاقبت بهشتی میشیم حتی شیطان هم بهشتی میشه چون که به خواست خدا تکبر کرد و به اراده خدا اغوا میکنه!!
_ ببخشید شما تحصیلاتتون چقدره؟
_ چطور مگه؟!
_ میخوام ببینم چطوری مسئله رو با هم مرور کنیم.
_ آها! من تا سوم راهنمایی بیشتر نخوندم اما همه کتب شهید مطهری رو خوندم و حداقل در حد دیپلم میتونم متوجه بشم. 
_ ببین آقا جان! نظر شیعه اینه که نه جبر محض و نه اختیار محض! جبر محض نیست چون شما در انتخاب خیلی از اعمال اختیار دارید. حتی اگر در موقعیتی اضطراری گیر کردید باز هم به نسبت به اون حالت اختیار دارید یعنی مسیر مشخصه. مثلا شما در جایی زندانی هستید و نمی تونید برای نماز وضو بگیرید اما به نسبت به همون حالت باز هم یه اختیار دیگه مطرح میشه که شما اگه ممکنه تیمم کنید و نماز بخونید. اختیار یک حالت از بین رفته اما اختیار همه حالات که برای انسان از بین نرفته. یا مثلا در جایی هستید که مجبورید در یک فضای ظالمانه زندگی کنید اختیار تغییر فضا رو ندارید و از طرفی توان مهاجرت هم ندارید خب اختیار قلبی که از شما سلب نشده الّا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان مثل مؤمن آل فرعون که اگر چه نمی تونست فضای دبار فرعون رو عوض کنه اما باز اختیار اعتقادی  ازش سلب نشده بود بنابراین به صورت اختیاری در درونش عمل فرعون رو رد میکرد و مانع تاثیر تبلیغات فرعون بر خودش میشد. از طرفی اختیار محض هم نیست چون شما نمی تونید بعد از اینکه یک عمل رو انتخاب کردید همه شرایط به ثمر رسیدن اون عمل رو تضمین کنید. مثلا اقدام به مسافرت به شهر اصفهان می کنید اما ممکنه تصادف مانع رسیدن شما بشه یا تصمیم میگیرید فلان کار خیر رو انجام بدید اما همه حصول و وقوع همه نتایج کارتون از عهده شما ساخته نیست. لذا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الهمم (( خدا را از طریق باز شدن گره ها (شکستن جبرها) و سست شدن اراده ها و همتها (شکستن اختیارهای محض) شناختم)) از طرفی یکی دیگه از چیزهایی که میتونیم نتیجه بگیریم اختیار محض نیست اینه که ما اختیار قبضه کامل نتایج کارامونو نداریم مثلا شما اختیارا به طرف یک شیشه سنگ پرتاب میکنید اما بلافاصله پشیمون میشید آیا میتونید کاری کنید که سنگ برگرده و به شیشه اصابت نکنه؟! بنابراین نظر شیعه بر این هست که نه جبر محض و نه اختیار محض وجود داره بلکه چیزی بین جبر و اختیار برای انسان حاکم هست. اما اینکه گفتید اون عالم سنی این حرفو زده برای این هست که اهل تسنن مبانی فکریشون غالبا بر مبنای جبر محض یا اختیار محض شکل گرفته و این هم یه ریشه تاریخی داره که فعلا نیاز به گفتنش نیست.
_ خدا خیرتون بده حاج آقا خلاصم کردید! می دونید برای چی میگم؟ چون من سه سال از عمرم به کثافت کاری گذشت. قبلا توی ... کار میکردم اما بعد معتاد شدم و از اونجا اخراج شدم کم کم به حدی خراب شدم که شبها توی همین پارک می خوابیدم اما بعد توبه کردم و از اعتیاد خلاص شدم اونوقت گفته اون عالم سنی منو به فکر واداشته بود که نکنه پس من مجبور بودم که معتاد بشم بنابراین توبه کردنم هم بیخودیه!!
(و من ترجیح دادم فقط با خنده و تظاهر به قهقهه بر بطلان گفتار اون عالم سنی تاکید کنم.)
مرد که خنده من اطمینان بیشتری بهش داده بود گفت: _ حاج آقا می دونید چطوری شد توبه کردم؟ میخوام ببینم توبه من قبوله؟ 
_ چطور مگه؟
_ دو سال پیش آخر ماه صفر یه دسته عزاداری می رفت سمت حرم امام رضا علیه السلام. من کنار خیابون وایساده بودم که یکی اومد بهم گفت بیا یکی از پرچمهای جلو دسته عزاداری رو تو بردار. من در حالی که از امام رضا علیه السلام خجالت می کشیدم پرچمو برداشتم و هی به امام رضا علیه السلام می گفتم آقا ببخشید! آقا غلط کردم! آقا دیگه توبه می کنم! الآن دو ساله که پاکم اما من در این سه سال باعث شرمساری زن و بچه ام شدم آیا خدا توبه منو قبول می کنه؟
_ برو بابا! گرفتی ما رو؟! مرد حسابی امام رضا بهت نظر کرده از منجلاب نجاتت داده اونوقت هنوزم شک داری! تو الآن خیلی از من بهتری! مطمئن باش که خدا توبه تو رو قبول کرده.
بعد از رد و بدل شدن یه شماره تلفن و یه تعارف ساده اون مرد تائب اون نظر کرده امام رضا علیه السلام رفت و من باز هم نگاهی به پارک خاموش انداختم و به کرامت امام رضا علیه السلام فکر کردم. قربونتون برم امام رضا که حتی پارکهای شهرتون هم مثل حرمتون اسرار بزرگی رو در خودشون نهفته دارند. زمانی  درختهای پارک پذیرای یه معتاد کارتون خواب بودند و زمانی هم از فاصله نه چندان دور داستان رهیدنشو  می شنیدند.    


90/11/9::: 7:4 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یکی از کاربران اینجا یه فید زده بودن و نوشته بودن که 290.000 تومان پول ادکلن دادن و مستمسکشون هم همون روایت معروف بود که: "پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین مورد خرجشون عطر بوده" در پاسخ به این کاربر بسیار محترم و شریف باید بگم که معمولا مذهبیها مفهوم برخی از روایات رو خوب درک نمی کنند و بدون توجه به قرائن بهش استناد می کنند
+ آقا من کم سوادم ولی حرف من کم سواد اینه چرا عزت ملی رو می فروشید؟ مگه نه اینکه اجانب تحقیرمون میکنن که به خاطر تحریمها و زور گفتن اونا سر تسلیم فرود آوردیم تا جایی که حتی سبد کالا را هم ناشی از ذلت ایران و شکستش در برابر تحریمها میدونن!
+ ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
+ یاد پیامرسانی های پارسی بلاگی قدیمی مخصوصا آقای *محمد فیاضی* بخیر هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
+ از یزد خوشم میاد چند دوست یزدی دارم و همشون خوش ذوقن و البته متاسفانه کمی سختگیر ... مردیم از بس یزدی خنگ ندیدیم :)
+ عزت ملی در توافق هسته ای ژنو خدشه دار و رجز خوانی ها و کرکری خوانی های آمریکا و اسرائیل بیشتر شده مخصوصا اینکه اسرائیل مدعیست چون زور بالای سر ایرانیها بوده به علامت تسلیم پای میز مذاکره نشستند. منتظریم ببینیم تیم دیپلماسی ایران چه تدبیری برای بی اثر کردن این رجزخوانی ها دارند!
+ این روزها در پی فرمان مقام معظم رهبری برخی رسانه ها سعی در تشویق والدین برای افزایش نسل دارند.البته اصل این ساست کار درستی است و اصولا برنامه کنترل جمعیت کشورهای مسلمان از نقشه های شوم استکبار بوده است.به عقیدهما ایران مشکلی برای اداره یک کشور پر جمعیت ندارد اما در عین حال باید برنامه ای جامع نیز برای عدالت اجتماعی تو توزیع عادلانهامکانات و فرصتها تدوین شود
+ این وبلاگ را بخوانید
+ البته دولت پیشین دولت دروغگویان و منافقان شاید باشد اما دولت کنونی نیز فقط شیوه دروغپردازی را عوض کرده است
+ آقازاده های ترکیه ای اختلاس میکنند و پدراشون مجبور به استعفا میشن برخی از آقازاده های ایرانی بر خوان بیت المال چمبره میزنن اما ...