سفارش تبلیغ
صبا ویژن
« گفتارها سپرده نزد نگهدار است » و « نهفته‏ها آشکار » ، و « هر نفس بدانچه کرده گرفتار » . و مردم ناقص عقل و بیمار ، جز آن را که خداست نگهدار . پرسنده‏شان مردم آزار و پاسخ دهنده‏شان به تکلف در گفتار . آن که رایى بهتر داند ، بود که خشنودى یا خشمى وى را بگرداند ، و آن که از همه استوارتر است از نیم نگاهى بیازارد یا کلمه‏اى وى را دگرگون دارد » . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
حجاب و عفاف ، عاشورا ، مجلس شورای اسلامی ، رئیس جمهور ، دموکراسی ، امام حسین علیه السلام ، شرح غزلیات حافظ ، شهوترانی ، صوفیه ، ضعف ایمان ، ظلم و ستم ، ظهور ، مردم سالاری دینی ، مشکلات اقتصادی ، معصومین علیهم السلام ، موسیقی ، میرزا جوادآقا طهرانی ، نرخ کالاها ، نگاه ، نگاه شهوت آلود ، عرفان کاذب ، عقد موقت ، علماء شیعه ، علی اکبر ، غضنفر ، کسب حرام ، کسب حرام و کمرنگ شدن ارزشهای دینی و اخلاقی ، لقمه حرام ، امام رضا علیه السلام ، امام زمان عجل الله فرجه ، امامان شیعه ، برکت عمر ، بهشت ، بی غیرتی ، تمدن ، توجه به معاد ، توصیه پیامبر صلی اله علیه و آله به کمک برای تامین جهیزیه و سایر ، تولدم ، جهیزیه ، آب ، ابراهیم ، ابوالفضل علیه السلام ، ابوعبیده جراح ، احمدی نژاد ، استخدام زنان ، اسلام رفاقتی ، اسماعیل ، اصرار لاریجانی بر بازگشت دولت به ریل قانون ، دموکراسی غربی ، دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ، دین سالاری مردمی ، رسالت رسانه ای ، زن در خانقاه‏ ، سؤال از رئیس جمهور ، سخن گفتن ، سکوت ، شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای ، حجاب و عفاف در خانه و خانواده ، حرامخوران عاشورایی ، حضرت زینب سلام الله علیها ، حضرت علی علیه السلام ، حکومت اسلامی ، حورالعین ، حیا ، خانقاه ، دختر ، دکتر لاریجانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :54
بازدید دیروز :10
کل بازدید :341897
تعداد کل یاداشته ها : 145
102/12/29
1:28 ع
موسیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعت هشت و نیم شب بود که لباده و عبای خاکستریمو به تن کردم و در حالی که عمامه سفیدمو روی سرم جابجا می کردم از خونه زدم بیرون. هنوز در خونه رو  کاملا نبسته بودم که نیم نگاهی به درختهای عریان پارک روبروی خونه انداختم. تابستون که این پارک پر از زائر بود مجبور بودم برای عبور از کوچه قدمهامو تندتر بردارم. تا حد اقل بتونم در عرض پنج دقیقه پنجاه متر کوچه رو به آخر برسونم. چرا که کلمه "حاج آقا" با لحنها و لهجه های مختلف از داخل پارک بر سرم طنین انداز می شد و وادارم میکرد وایسم به حرفاشون گوش بدم. گاهی ازم درباره آداب زیارت و گاه درباره حق الناس یا احکام شرعی می پرسیدن. بعضی وقتها هم بعضی زائرا یادشون می رفت که اومدن زیارت امام هشتم علیه السلام و ایندفعه بدون اینکه وقتمو بگیرن با صدای بلند ناسزا یا متلک و قلمبه نثارم می کردند، وانگهی یادشون رفته بود که این لباس لباس تبلیغ دستورات همون امامی هست که اومدن به زیارتش! توی همین پارک دوستای خوبی از اهواز، همدان، میانه، تبریز، رشت، زاهدان، بندرعباس، و حتی پاکستان و لبنان پیدا کردم. دوستانی که هر چند وقت یه بار با زنگ و پیامک و ایمیل خاطره دوستیمونو تجدید می کنند. اما برهنگی درختها و سرما همه اون هیاهو و نشاط رو در هاله ای از خاطرات دفن کرده بود.

دیشب اما هنوز چند قدمی بیشتر برنداشته بودم که صدای مهربان مردی منو نگه داشت.
_ سلام حاج آقا!
_ سلام و رحمة الله
_ حاج آقا ببخشید یه سؤال داشتم، ولی اگه سردتونه یا عجله دارید مزاحمتون نباشم.
_ نه آقا! این عمامه سفید که روی سرم گذاشتم یه تابلوی بزرگ پاسخگویی به مسائل دینی و اخلاقی هست. وظیفمه در خدمتتون باشم بفرمایید با اشتیاق گوش میدم.
حاج آقا! چند وقت پیش یه عالم سنی به تورم خورد که یه حرفایی زد که منو مردد کرده ذهنم درگیر شده! اون عالم سنی معتقد بود که همه ما مجبوریم چون ما از خودمون اختیاری نداریم پس اگر گناه هم بکنیم به اراده خدا بوده یا اگر به ما ستم بشه باز هم به خواست خدا بوده. بنابراین خدا هم همه امر و نهیش یه جور بهانه است تا سرِ ما رو گرم کنه!! و همه عاقبت بهشتی میشیم حتی شیطان هم بهشتی میشه چون که به خواست خدا تکبر کرد و به اراده خدا اغوا میکنه!!
_ ببخشید شما تحصیلاتتون چقدره؟
_ چطور مگه؟!
_ میخوام ببینم چطوری مسئله رو با هم مرور کنیم.
_ آها! من تا سوم راهنمایی بیشتر نخوندم اما همه کتب شهید مطهری رو خوندم و حداقل در حد دیپلم میتونم متوجه بشم. 
_ ببین آقا جان! نظر شیعه اینه که نه جبر محض و نه اختیار محض! جبر محض نیست چون شما در انتخاب خیلی از اعمال اختیار دارید. حتی اگر در موقعیتی اضطراری گیر کردید باز هم به نسبت به اون حالت اختیار دارید یعنی مسیر مشخصه. مثلا شما در جایی زندانی هستید و نمی تونید برای نماز وضو بگیرید اما به نسبت به همون حالت باز هم یه اختیار دیگه مطرح میشه که شما اگه ممکنه تیمم کنید و نماز بخونید. اختیار یک حالت از بین رفته اما اختیار همه حالات که برای انسان از بین نرفته. یا مثلا در جایی هستید که مجبورید در یک فضای ظالمانه زندگی کنید اختیار تغییر فضا رو ندارید و از طرفی توان مهاجرت هم ندارید خب اختیار قلبی که از شما سلب نشده الّا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان مثل مؤمن آل فرعون که اگر چه نمی تونست فضای دبار فرعون رو عوض کنه اما باز اختیار اعتقادی  ازش سلب نشده بود بنابراین به صورت اختیاری در درونش عمل فرعون رو رد میکرد و مانع تاثیر تبلیغات فرعون بر خودش میشد. از طرفی اختیار محض هم نیست چون شما نمی تونید بعد از اینکه یک عمل رو انتخاب کردید همه شرایط به ثمر رسیدن اون عمل رو تضمین کنید. مثلا اقدام به مسافرت به شهر اصفهان می کنید اما ممکنه تصادف مانع رسیدن شما بشه یا تصمیم میگیرید فلان کار خیر رو انجام بدید اما همه حصول و وقوع همه نتایج کارتون از عهده شما ساخته نیست. لذا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الهمم (( خدا را از طریق باز شدن گره ها (شکستن جبرها) و سست شدن اراده ها و همتها (شکستن اختیارهای محض) شناختم)) از طرفی یکی دیگه از چیزهایی که میتونیم نتیجه بگیریم اختیار محض نیست اینه که ما اختیار قبضه کامل نتایج کارامونو نداریم مثلا شما اختیارا به طرف یک شیشه سنگ پرتاب میکنید اما بلافاصله پشیمون میشید آیا میتونید کاری کنید که سنگ برگرده و به شیشه اصابت نکنه؟! بنابراین نظر شیعه بر این هست که نه جبر محض و نه اختیار محض وجود داره بلکه چیزی بین جبر و اختیار برای انسان حاکم هست. اما اینکه گفتید اون عالم سنی این حرفو زده برای این هست که اهل تسنن مبانی فکریشون غالبا بر مبنای جبر محض یا اختیار محض شکل گرفته و این هم یه ریشه تاریخی داره که فعلا نیاز به گفتنش نیست.
_ خدا خیرتون بده حاج آقا خلاصم کردید! می دونید برای چی میگم؟ چون من سه سال از عمرم به کثافت کاری گذشت. قبلا توی ... کار میکردم اما بعد معتاد شدم و از اونجا اخراج شدم کم کم به حدی خراب شدم که شبها توی همین پارک می خوابیدم اما بعد توبه کردم و از اعتیاد خلاص شدم اونوقت گفته اون عالم سنی منو به فکر واداشته بود که نکنه پس من مجبور بودم که معتاد بشم بنابراین توبه کردنم هم بیخودیه!!
(و من ترجیح دادم فقط با خنده و تظاهر به قهقهه بر بطلان گفتار اون عالم سنی تاکید کنم.)
مرد که خنده من اطمینان بیشتری بهش داده بود گفت: _ حاج آقا می دونید چطوری شد توبه کردم؟ میخوام ببینم توبه من قبوله؟ 
_ چطور مگه؟
_ دو سال پیش آخر ماه صفر یه دسته عزاداری می رفت سمت حرم امام رضا علیه السلام. من کنار خیابون وایساده بودم که یکی اومد بهم گفت بیا یکی از پرچمهای جلو دسته عزاداری رو تو بردار. من در حالی که از امام رضا علیه السلام خجالت می کشیدم پرچمو برداشتم و هی به امام رضا علیه السلام می گفتم آقا ببخشید! آقا غلط کردم! آقا دیگه توبه می کنم! الآن دو ساله که پاکم اما من در این سه سال باعث شرمساری زن و بچه ام شدم آیا خدا توبه منو قبول می کنه؟
_ برو بابا! گرفتی ما رو؟! مرد حسابی امام رضا بهت نظر کرده از منجلاب نجاتت داده اونوقت هنوزم شک داری! تو الآن خیلی از من بهتری! مطمئن باش که خدا توبه تو رو قبول کرده.
بعد از رد و بدل شدن یه شماره تلفن و یه تعارف ساده اون مرد تائب اون نظر کرده امام رضا علیه السلام رفت و من باز هم نگاهی به پارک خاموش انداختم و به کرامت امام رضا علیه السلام فکر کردم. قربونتون برم امام رضا که حتی پارکهای شهرتون هم مثل حرمتون اسرار بزرگی رو در خودشون نهفته دارند. زمانی  درختهای پارک پذیرای یه معتاد کارتون خواب بودند و زمانی هم از فاصله نه چندان دور داستان رهیدنشو  می شنیدند.    


90/11/8::: 6:48 ع
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوالفضل العباس علیه السلام

سال 1379 حجة الاسلام شیخ علیرضا سنجری اراکی نقل میکرد که آیت الله سید محمدصادق حسینی روحانی فرموده بودند: معروف است که می گویند حضرت ابوالفضل علیه السلام در شریعه فرات دست در آب فرو برد تا  آب بیاشامد لیکن چون به یاد عطش امام حسین علیه السلام افتاد آب را ریخت و بر تشنگی صبر کرد لیکن  در مکاشفه ای دانستم این قضیه درست نیست واقعیت این است که حضرت ابوالفضل علیه السلام اصلا قصد نوشیدن آب نداشتند بلکه آن حضرت میخوواستند اسبشان آب بنوشد زیرا اسبهای اصیل عربی تا صاحبشان ب نیاشامد آب نمی خورند لذا حضرت عباس علیه السلام نیز وانمود کردند که آب مینوشند تا اسبشان آب بخورد اما راوی واقعه که این صحنه را می دیده از نیت حضرت علیه السلام بی خبر بوده است لذا گمان کرده که حضرت عباس میخواسته اند آب بنوشند اما به خاطر امام حسین علیه السلام آب ننوشیده اند. در حالی که این تصور صرفا برداشت شخصی راوی وقایع کربلا و  زائیده خیال اوست و ابوالفضل العباس جوانمردتر و با ادب تر از این هستند که پیش از امام خویش آب بنوشند.


90/9/14::: 1:18 ص
نظر()
  

بسم الله الرحمن الرحیم

غضنفر از القاب حضرت علی علیه السلام و به معنای پهلوان شجاع است. لیکن چند سالی است در ادبیات طنز فارسی از این نام به عنوان نماد انسان احمقی یاد می‌‌شود که کارهایش مضحک و خنده‌دار است. این رویه آنچنان با افراط پی گرفته می‌شود که حتی حکایات ملانصرالدین و جحا هم به این اسم برگردان می‌شود.
شاید اولین بار مجله گل‌آقا از این اسم برای طنز سیاسی استفاده و در کاریکاتورها و طنزهایش این نام را بر روی شخصیتی نظیر دخو نهاده بود. اما کم‌کم این نام از ادبیات طنز خارج و به عرصه جک و لطیفه نیز آورده شد.
سال گذشته و پیش از حذف وبلاگم در پیامرسان به این رویه اعتراض داشتم اما برخی بزرگواران ادعا می‌کردند افرادی که این لقب حضرت امیر را در جک‌ها بکار می‌برند اصلا اشاره‌ای به نام مقدس امیرالمؤنین ندارند. حقیر نیز این ادعا را می‌پذیرم لیکن یادآور می‌شوم  درست است که گویندگان جک و لطیفه انشاءالله!!! موقع گفتن جک به این اسم کوچکترین اشاره‌ای ندارند لیکن اگر زمانی کسی که این قبیل جک‌ها را خوانده یا شنیده است از فراز منابر یا رسانه بشنود یا در ادبیات مذهبی بخواند که غضنفر از القاب حضرت علی علیه‌السلام است ناخودآگاه ملازمه ای در ذهنش صورت نخواهد گرفت و خاطرش درگیر خلجان ناشی از این شهرت نخواهد شد؟! و آیا مگر بزگداشت شعائر اسلامی که از مصادیق بارز آن اسامی و القاب بزرگان دین است واجب نیست؟!
ای کاش برادران و خواهران ایمانی از نقل و حتی شنیدن و خواندن لطیفه‌هایی که یکی از القاب حضرت امیرالمؤمنین را به سخره می‌گیرد اجتناب ورزند تا به یاری خدا این سنت ناپسند از میان برداشته‌ شود.


90/8/3::: 9:33 ع
نظر()
  

 

یک باکتری مقیم در معده و روده بر شیمی مغز و رفتار آن تاثیرگذار است

 

علت اضطراب در شکم شماست نه مغزتان
جام جم آنلاین: برای اولین بار محققان دانشگاه مک‌مستر به مدارک قاطعی رسیده‌اند که یک باکتری مقیم در معده و روده بر شیمی مغز و رفتار آن تاثیرگذار است.

اهمیت این یافته‌ها به این خاطر است‌که بارها انواع مختلفی از بیماری‌های معده‌ای- روده‌ای همچون سندرم تحریک‌پذیر شکم را با افسردگی و اضطراب (استرس) مرتبط دانسته‌اند. این نتایج جالب‌، انگیزه و عامل محرکی شد تا در تحقیقات بعدی متخصصان به دنبال مولفه میکروبی برای رابطه علت و معلولی بیماری‌های رفتاری باشند.

این تحقیقات که توسط پروفسور استفان کالینز ر انستیتو تحقیقات سلامت گوارش Farncombe انجام گرفته در نشریه اینترنتی مطالعه معده و روده و بیماری‌های مربوط به آن به چاپ رسیده است.

معده و روده انسان محل زندگی حدود هزار تریلیون باکتری است که در یکدیگر زندگی می‌کنند.

این باکتری‌ها هرکدام وظایفی را به عهده دارند که برای سلامت انسان حیاتی است. آنها انرژی لازم از رژیم غذایی را جمع‌آوری می‌کنند، در برابر آلودگی‌ها از سلول‌ها محافظت کرده و مواد غذایی لازم برای سلول‌های دل و روده را تامین می‌کنند.هرگونه اختلال در عملکرد این باکتری‌ها می‌تواند منجر به شرایط مخاطره‌آمیز و تهدیدآمیزی برای انسان شود. کولیت (ورم مخاط روده بزرگ) ناشی از آلودگی باکتری Clostridium که در اثر درمان آنتی‌بیوتیک نسبت به آن مقاوم می‌شود از جمله این اختلالات است. برای مطالعه و بررسی تاثیرات دقیق باکتری‌ها بر انسان، محققان با آزمایش روی موش‌های سالم نشان دادند که ایجاد اختلال روی محتوای باکتریایی دل و روده توسط آنتی‌بیوتیک‌ها باعث تغییراتی در رفتار موش‌ها می‌شود. در نتیجه این تغییرات هوشیاری موش‌ها کمتر شده یا دچار استرس و اضطراب می‌شوند.

به محض قطع کردن مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها باکتری‌های ساکن در دل و روده به حالت نرمال برگشتند. این اتفاق با بازگشت رفتار و شیمی مغز به حالت عادی همراه بود. برای تایید این مطلب که باکتری‌ها بر رفتار تاثیر گذارند محققان باکتری‌هایی از موش‌هایی با الگوی رفتاری متفاوت را در موش‌های سالم بدون میکروب جمع کردند.

در نتیجه این عمل، موش‌های سالم با سابقه رفتاری انفعالی پس از دریافت باکتری، به موش‌هایی فعال‌تر و جسورتر تبدیل شدند. عکس این قضیه هم درست از آب درآمد و موش‌های فعال به موش‌هایی انفعالی تبدیل شدند.

تحقیقات قبلی روی نقش باکتری‌ها بر رشدمغز در اوایل زندگی انسان متمرکز بود.

اینک تحقیقات انجام شده نشان داد باکتری‌ها می‌توانند باعث ایجاد تغییراتی در رفتار هم شده و مبنایی برای درمان اختلالات رفتاری خصوصا اختلالاتی که مربوط به شرایط معده‌ای ـ روده‌ای است، باشد.

_________________________________

حالا برمی گردیم به هزار و چهارصد سال پیش و معجزه کلامی معصومین علیهم السلام را مرور می کنیم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: آدمیزاده هیچ ظرفی را بدتر از شکم پر نکرده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ریشه همه بیماریها معده است.

________________________________

هنوز حالا حالا ها مونده تا علم رایج بشری گوهرهای تابناک علوم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین رو کشف کنه.

 


90/4/19::: 11:22 ص
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش پیامی خصوصی در پیامرسان پارسی بلاگ به دستم رسید که لینک سایتی در آن درج شده بود. سایت مزبور اقدام به کپی نوشته ای کرده بود که در آن معانی اسماء مقدسه اهل بیت جعل و در مقابل با قرار دادن معانی زیبا برای اسامی زرتشتی ایرانی سعی کرده بود  پیراهن کهنه اختلاف تازی و پارسی را علَم کند. کسانی که پارسال پیامرسان را به خاطر می آورند لابد مشابه این اقدام از سوی یکی از افراد پیامرسانی را نیز به یاد دارند. اکنون بار دیگر معانی بلند و نغز اسامی ائمه را از خاطر می گذرانیم:

برخی از اسامی مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:

محمد، محمود و احمد: ریشه هر سه این اسامی از حمد به معنی ستایش گرفته شده است. محمد: کسی که بسیار مورد ستایش و تمجید است. محمود: کسی که ستوده شده است. احمد: کسی که به حدی مقتضیات حمد و ستایش در او هست که سبب بهت و حیرت بیننده میشود. ناگفته نماند محمد اسم زمینی حضرت رسول اکرم و احمد اسم آسمانی آنحضرت است.
مصطفی: به معنی کسی که با در نظر گرفتن ملاکهای متعدد برتری انتخاب شده است. کسی که در جمع بهترینها از میان آنها برگزیده شده است. علت تسمیه این اسم این است که همه انبیا برگزیده و بهترین انسانها هستند اما رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از همه آنان شریفتر و بهتر است لذا انحضرت را مصطفی یعنی برگزیده شده از جمع خوبان نامیده اند.
ابوالقاسم: کنیه پیامبر گرامی اسلام است. برای ابوالقاسم در روایات معانی مختافی آمده است. اولین معنای ان این است که آنحضرت پسری به نام قاسم داشتند برای همین مطابق رسم اعراب ابوالقاسم یعنی پدر قاسم خوانده می شدند. در روایتی در جلد 16 بحارالانوار صفحه 14 به سند صحیح از حضرت امیرالمؤمنین از رسول اکرم صلی الله علیه و آله اینگونه آمده است: من قاسم نامیده شدم چون که خداوند بوسیله من قسمت بهشت و جهنم را مشخص و  اهل بهشت و جهنم را متمایز میکند هرکس که به من ایمان بیاورد و به سیره من رفتار کند در بهشت و هر کس به من کافر شده و از سیره ام اعراض کند در جهنم خواهد بود. همچنین از همان مأخذ ص 13 روایت شده است که من ابوالقاسم نامیده شده ام زیرا خداوند روزی می دهد و من قسمت میکنم.
ماحی: و باز در همان روایت پیشین آمده است: من ماحی نامیده شدم زیرا خداوند بوسیله من گناهان پیروانم را محو می کند.
حاشر: من حاشر نامیده شده ام زیرا خلائق بوسیله جای پای من طریق حشر را یافته و محشور می شوند.
عاقب: در همان روایت: من عاقب نامیده شده ام زیرا پیامبری پس از من نخواهد آمد.

اسم رسول اکرم صلی الله علیه و آله در تورات و انجیل:
مؤذ مؤذ: اسم آنحضرت در تورات به زبان عبری مؤذمؤذ است که به معنی محمود است و شرح اسم محمود در سطور بالا گذشت.
الضحوک: خندان ( کنایه از اخلاق خوش انحضرت)
احمد: اسم آنحضرت در انجیل احمد ذکر شده است.
فارق: اسم انحضرت در زبور است که به معنی جدا کننده و مشخص کننده حق و باطل است.
متخمنا: اسم سریانی انحضرت در انجیل که به معنی خاتم پیامبران است.
اُحید: اسم آنحضرت در تورات که به معنی صاحب شمشیر برّان است

فعلا به مقتضای مجال وبلاگ به همین تعداد اسم اکتفا میکنیم.

برخی از اسامی مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

علی: علی به معنی صاحب برتری و علوّ.
مرتضی: به معنی صاحب مقام رضایت و کسی که خداوند به او راضی شده است. این اسم نزد ارباب عرفان شرحی غریب دارد.
امیرالمؤمنین: این نام اختصاص به حضرت علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب وصی رسشول خدا دارد. همو که در روز غدیر رسما به عنوان جانشین رسول خدا معرفی و اطاعتش بر همه واجب گشت. حتی هیچ یک از اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین نیز نمی توانند این نام را برای خود داشته باشند. نامی است که حضرت جبرئیل علیه السلام از طرف خدا بر انحضرت نهاد. در روایت داریم که کسی غیر از علی ابن ابیطالب علیه السلام این نام را بر خود نمی نهد مگر منافق یا کسی که از ... با او ... شده باشد. اول کسی که این نام را در مورد غیر معصوم به کار برد زیاد بن ابیه پدر عبیدالله بن ریاد بود که به عمر گفت امیرالمومنین.
فتی:به معنی جوانمرد و پهلوان. این نام را حضرت جبرئیل علیه السلام روز احد بر علی علیه السلام نهاد. آنجا که فریاد زد: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار.
وصی: آنحضرت وصی رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
حیدر: به معنی شجاعی که ذره ای ترس در دلش راه نیافته است.
یعسوب الدین: یعسوب آنگونه که در کتاب لسان العرب آمده است به معنی رئیسی است که با درایتش زیردستانش را از لغزش رهانیده و مانع از هم گسستگی آنها میشود. یعسوب الدین: کسی که امر دین را از افتراق خلاصی داده و دینداران را بر مدار توحید گرد می آورد. رجوع شود به واژه یعسوب در لسان العرب و مجمع البحرین.
غضنفر: شیر بی باک. کسی که همچون شیر نر غران میتازد.
کرّار: کسی که به دشمن پشت نمیکند. کسی که در جنگ فرار نمیکند.

برخی از اسامی مبارک نور دو عالم مظهر جمال و جلال الهی ناموس خدا ام ابیها فاطمه زهرا سلام الله علیها:

فاطمه: فاطمه در لغت به معنی گرفته شده و گیرنده و بازدارنده آمده است. صاحب عوالم العلوم به سند صحیح از سلمان فارسی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که:سمیت فاطمة فاطمة لانها فَطَمت محبیها عن النار و فُطِم اعدائها عن حبها. (فاطمه فاطمه نامیده شده است زیرا دوستانش را از آتش محفوظ داشته و دشمنانش از محبتش (ونجات به سبب محبتش) باز مانده اند.
زهراء: به معنی درخشنده است. اشاره به نور آنحضرت دارد که ظلمت ملک و ملکوت به وسیله نور حضرتش مرتغع گردید و نظام عالم سامان یافت. و اگر نبود نور حضرتش عالم همه در لشگر جهل مضبوط می شدند.
منصوره: اسم آسمانی حضرت زهرا سلام الله علیها به معنی نصرت یافته و نصرت دهنده است. در بحارالانوار ج 43 ص 4 به سند صحیح از رسول اکرم نقل شده است: که منصوره اسم آسمانی حضرت زهراست و آن بدین سبب است خداوند در قران کریم فرموده: و یومئذٍ یفرح المؤمنون بنصر الله ینصر من یشاء  یعنی مومنان در آن روز به سبب نصرت الهی شادی می کنند و آن نصرت خداست که بوسیله فاطمه سلام الله عیها شامل اهل بهشت می شود.
مطهره: پاک شده از رجس. اشاره به آیه شریفه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا دارد.
بتول: در لسان العرب آورده که بتول به معنی کسی است که به زخارف دنیا اهمیت نمی دهد.
محدثه: به معنی حدیث گوی است و علتش ان است که انحضرت پس از وفات رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم جبرئیل بر وی نازل می شد و احوال جهان تا روز قیامت را باز میگفت که در صحیفه فاطمه موجود است.
حوراء انسیة: حوراء به معنی زن بهشتی و انسیه هم به معنی زن انسان خصال است. یعنی زنی بهشتی که خصوصیات انسانی دارد.

برخی از اسامی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام:
حسن: به معنی پسندیده و نیکو
مجتبی: به معنی نیکوی برگزیده
کریم: به معنی با کرامت و بزرگوار

برخی از اسامی امام حسین علیه السلام:
حسین: به معنی نیکو و پسندیده حسین همان معنای حسن را دارد منتها چون سن امام حسین کمتر بود به تصغیر نام مبارکش را گذاشته اند یعنی حسن کوچک
شهید:اشاره به واقعه طف دارد و این اسم نزد ارباب عرفان شرحی غریب دارد.
ذبیح: خدا لعنت کند شمر یا سنان را. نمیتوانم معنای این اسم را بگویم. یاد گودال قتلگاه بیفت و مفهومش را بدان.
قتیل العبرات: هم اشکهای مومنان و هم اشکهای منافقان و کافران بر جانگدازی شهادت حضرت و خاندان و اصحابش فرو غلطید.
ثار الله: خون خدا. خدا خود ولی دم اوست و هم در دنیا و هم برزخ وهم عقبی انتقام خواهد گرفت.
مصباح الهدی و سفینة النجاة: مخصوصا برای سالکان که هدایتش در وادی باطن ثبوتی محسوس تر دارد. خداوند روزیمان گرداند.
سید الشهداء: خدا کند حسین علیه السلام اینگونه هم سیدمان شود.

برخی از اسامی و القاب خاندان امام حسین علیه السلام:
عباس: به معنی غمگین و در لسان العرب اورده: شیری که سایر شیران از عظمت و هیبتش می گریزند. گویا پدر بزرگوارش وقایع عاشورا را میدید و حزن دیدن مصیبتهای امام حسین را در چهره این فرزندش میخواند که نامش را عباس نهاد.
ابوالفضل: آنانکه به درگاهش متوسل شده اند می دانند که او پدر فضل و کرم است.
رقیه: به معنی ارتقاء یافته و دارای جایگاه بلند. این نام پیش از این نیز بر دختر رسول خدا بوده است. همچنین رقیه مفهومی دیگر دارد به معنی در بند کشیده شده و اشاره به زنجیرهایی دارد که بنی امیه به دست و پای این طفل سه ساله زده بودند و او را از کربلا تا شام برده بودند. لعنت خدا بر بنی امیه.
زینب: زینت پدر. و براستی این نام که از جانب خدا بوسیله رسول خدا بر او نهاده شده بود چه با تسمیه بود. او زینت پدر بود در حیات پدر و زینت پدر بود در وفات پدر در کوفه شهری که زمانی دارالخلافه پدرش بوده است. او زینت پدر بود آندم که با خطبه های غراء خود کمر ظلم را شکست. او زینت پدر بود آندم که امامش بر علم لدنیش صحه گذاشت که: یا عمتی انت بحمدلله عالمة بلا معلمة و فهمة بلا مفهمة
سکینه:به معنی آرام گیرنده و آرامش یافته و آرامش دهنده.

برخی از القاب و اسامی ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین:

باقرالعلوم: به معنی شکافنده علوم. باقر در لغت به معنی شکافنده است. به انکه روی چیزی را می شکافد باقر گویند انحضرت را چون ظاهر علوم انبیاء را شکافته باطن آنرا هویدا می ساخت باقرالعلوم گفته اند.
جعفر: جعفر در لغت معانی متعددی دارد. یکی از آن معانی ای است: مردی که مورد تکریم خالق خویش است.
قائم: به معنی قیام کننده به قسط و عدل و داد. از القاب اختصاصی امام دوازدهم شیعیان است.
مهدی: کسی که نشانه های هدایت را پس از آنکه به فراموشی سپرده شده است را آشکار میسازد. 


90/4/11::: 2:3 ع
نظر()
  
  

حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که فرزندش را ذبح میکند و چون رویای خویش را برای فرزند بازگفت اسماعیل پاسخ داد: یا ابت افعل ما تؤمر ای پدر هر آنچه را که مامور انجامش شده ای بجا آور.
حقیر گویم گویا کربلا روایت حال همه انبیاست و در هر جلوه های از جلوه های آن شرح حال یکی از انبیای الهی مرور میشود. شبیه این حکایت ابراهیم را میتوان در این روایت یافت روایتی که دل سنگ را آب و اشکها را سرازیر میسازد:

امام حسین و علی اکبر

شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال روایت نموده است: حضرت ابوعبدالله الحسین علیه السلام در وادی ثعلبیه خواب قیلوله فرمود و چون از خواب برخاست فرمود: در خواب دیدم هاتفی ندا می کرد که شما شتابان به پیش می روید حال آنکه مرگ شما را سریعتر به بهشت سوق می دهد! حضرت علی اکبر فرمود: ای پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه السلام فرمود: آری به حق خدایی که بازگشت همه به سوی اوست ما بر حقیم. علی اکبر پاسخ داد: پدر! حال که ما بر حقیم از مرگ چه باک داریم.
و با اندکی دقت شباهت مکالمه ابراهیم و اسماعیل و مکالمه امام حسین و علی اکبر مشخص میشود... اما اف بر دنیا که پایان این حکایت متفاوت است اسماعیل به سلامت به خانه بازمیگردد و علی اکبر با بدن قطعه قطعه نقش زمین می شود ... السلام علی الذبح العظیم


89/9/17::: 9:59 ص
نظر()
  

سوه طه را که می خوانی یاد زینب می افتی گویا سوره طه سوره زینب است.

 

زینب

اینجا روایت بعثت زینب است

 

موسی را می بینی که با اهل خویش راهی سفر گشته و حسین نیز عازم سفر است.

 

موسی آتشی می بیند و به امید راهنمایی یا برگرفتن شعله ای آتش جهت نور بدانسو می رود که می شنود: انی انا ربک و آنگاه مغازله موسی و خدا  آغاز می شود خدا می داند که در دست موسی چیست و موسی نیز می داند که شرح کارایی عصا در محضر خدا لغو است لیکن بستر بستر مغازله است و حبیب و محبوب بهانه ای برای سخن یافته اند ...

 

اما کربلا چه شد؟

 

زینب نیز آتش دید ولی نه آن آتش که نور چشمش باشد، آتش آنسامان آمده تا طفلان و نسوان را آواره تر سازد و اینجا زینب است که می خواهد قبسی از آرامش بیابد و آن را برای طفلان برادر به ارمغان آورد و اینجا خدا با زینب سخن می گوید _ و چگونه با زینب در قالب پیکر حسین سخن نگوید که پیکر حسین از درخت مقدس تر و کربلا ار وادی طور وحی انگیز تر _ ناگاه صدایی او را می خواند : موسای من! من پرادر تو هستم تو اکنون پیامبر منی که رسالت خون مرا به گوش جهانیان خواهی رساند، نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته، موسی و خدا مغازله اگر می کنند مغازله زینب و حسین شنیدنی تر است؛ آیا تو حسین منی آیا تو پسر مادر منی، انگاه رو به مدینه می کند و اینسان رسالتش را آغاز نموده نخستین سوره عشق را مترنم می شود که: « این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست ... » ولی .. ولی پیامبری معجزه می خواهد حسینم معجزه من چیست؟ و گویا چنین ملهم می شود که معجزه تو امشب در کنج تنور جای گرفته تا بزودی آنجا که کوفیان خارجی ات می خوانند و کافرت می دانند این سر آغشته به خون و خاکستر  مترنم به آیات قرآنی شود و بدینسان فروزنده تر از ید بیضا حقانیتت را فریاد زند ...

 

آری زینب رسول عشق است و کربلا وادی طور

 

السلام علی قلب زینب الصبور 


89/6/6::: 10:0 ص
نظر()
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام

 

جالب است بدانید :

 

پیش از آدم علی نبینا و اله و علیه السلام آدم های دیگری بیرون از شماره بوده اند و بعد از فرارسیدن قیامت ما نیز آدمهای دیگری خواهند آمد حتی در حال حاضر نیز غیر از ما آدمهای دیگری نیز وجود دارند و در تمام این عوالم ائمه ما امام آنها هستند.
توضیح اینکه ائمه دارای مراتب وجودی متعددی هستند، به عنوان مثال در شب معراج، حضرت علی علیه السلام هم با پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده و هم همزمان در مهمانی های متعددی شرکت داشتند.
و یا امام سجاد علیه السلام از آنجا که معصوم را عیر از معصوم به خاک نمی سپارد همزمان با حضور در کوفه و زندان ابن زیاد در کربلا نیز حاضر شده و جسد پدر را به خاک سپردند.

 

ائمه مظهر «لا یشغله شأن عن شأن» هستند .

 


  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر اعظم


 

در روایات از وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان اولین مخلوق یاد شده و از طرفی همین نسبت را به عقل هم داده اند آنجا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اول ما خلق الله نوری ( اولین چیزی که خدا آفرید نور من بود ) و در جای دیگر فرمود: اول ما خلق الله العقل ( اولین چیزی که خداوند عز و جل آفرید عقل است ) و چون این دو روایت را با هم جمع ببندیم حاصل، اجتماع وجودی پیامبر و عقل خواهد بود بدینگونه که پیامبر همان عقل و عقل همان پیامبر است. از دیگر سو اگر به روایاتی که در کتاب عقل و جهل اصول کافی آمده دقت شود در می یابیم که عقل در مقابل اقبال  و ادبار خداوند تسلیم محض است و از این رو ما در نماز  این تسلیم محض را در عبارت"عبده"و مناط و میزان بودن عقل نسبت به تکالیف الهی را با عبارت "رسوله" به آن حضرت نسبت می دهیم.

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام

 

میلاد سراسر نور و رحمت امام حسین، امام سجاد و حضرت ابالفضل سلام الله علیهم مبارک

 

امام حسین

ماه شعبان ماه احیاء دین خداست. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که رجب ماه امت من شعبان ماه من و رمضان ماه خداست. از طرفی ولادت سه قهرمان اصلی کربلا و منتقم خون شهیدان کربلا در این ماه واقع شده است. و آیا این مفهومی جز این دارد که امام حسین علیه السلام واسطه فیض بین خدا و خلق است؟


  
  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یکی از کاربران اینجا یه فید زده بودن و نوشته بودن که 290.000 تومان پول ادکلن دادن و مستمسکشون هم همون روایت معروف بود که: "پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین مورد خرجشون عطر بوده" در پاسخ به این کاربر بسیار محترم و شریف باید بگم که معمولا مذهبیها مفهوم برخی از روایات رو خوب درک نمی کنند و بدون توجه به قرائن بهش استناد می کنند
+ آقا من کم سوادم ولی حرف من کم سواد اینه چرا عزت ملی رو می فروشید؟ مگه نه اینکه اجانب تحقیرمون میکنن که به خاطر تحریمها و زور گفتن اونا سر تسلیم فرود آوردیم تا جایی که حتی سبد کالا را هم ناشی از ذلت ایران و شکستش در برابر تحریمها میدونن!
+ ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
+ یاد پیامرسانی های پارسی بلاگی قدیمی مخصوصا آقای *محمد فیاضی* بخیر هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
+ از یزد خوشم میاد چند دوست یزدی دارم و همشون خوش ذوقن و البته متاسفانه کمی سختگیر ... مردیم از بس یزدی خنگ ندیدیم :)
+ عزت ملی در توافق هسته ای ژنو خدشه دار و رجز خوانی ها و کرکری خوانی های آمریکا و اسرائیل بیشتر شده مخصوصا اینکه اسرائیل مدعیست چون زور بالای سر ایرانیها بوده به علامت تسلیم پای میز مذاکره نشستند. منتظریم ببینیم تیم دیپلماسی ایران چه تدبیری برای بی اثر کردن این رجزخوانی ها دارند!
+ این روزها در پی فرمان مقام معظم رهبری برخی رسانه ها سعی در تشویق والدین برای افزایش نسل دارند.البته اصل این ساست کار درستی است و اصولا برنامه کنترل جمعیت کشورهای مسلمان از نقشه های شوم استکبار بوده است.به عقیدهما ایران مشکلی برای اداره یک کشور پر جمعیت ندارد اما در عین حال باید برنامه ای جامع نیز برای عدالت اجتماعی تو توزیع عادلانهامکانات و فرصتها تدوین شود
+ این وبلاگ را بخوانید
+ البته دولت پیشین دولت دروغگویان و منافقان شاید باشد اما دولت کنونی نیز فقط شیوه دروغپردازی را عوض کرده است
+ آقازاده های ترکیه ای اختلاس میکنند و پدراشون مجبور به استعفا میشن برخی از آقازاده های ایرانی بر خوان بیت المال چمبره میزنن اما ...