سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بر دشمنت دست یافتى بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وى ساز . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
حجاب و عفاف ، عاشورا ، مجلس شورای اسلامی ، رئیس جمهور ، دموکراسی ، امام حسین علیه السلام ، شرح غزلیات حافظ ، شهوترانی ، صوفیه ، ضعف ایمان ، ظلم و ستم ، ظهور ، مردم سالاری دینی ، مشکلات اقتصادی ، معصومین علیهم السلام ، موسیقی ، میرزا جوادآقا طهرانی ، نرخ کالاها ، نگاه ، نگاه شهوت آلود ، عرفان کاذب ، عقد موقت ، علماء شیعه ، علی اکبر ، غضنفر ، کسب حرام ، کسب حرام و کمرنگ شدن ارزشهای دینی و اخلاقی ، لقمه حرام ، امام رضا علیه السلام ، امام زمان عجل الله فرجه ، امامان شیعه ، برکت عمر ، بهشت ، بی غیرتی ، تمدن ، توجه به معاد ، توصیه پیامبر صلی اله علیه و آله به کمک برای تامین جهیزیه و سایر ، تولدم ، جهیزیه ، آب ، ابراهیم ، ابوالفضل علیه السلام ، ابوعبیده جراح ، احمدی نژاد ، استخدام زنان ، اسلام رفاقتی ، اسماعیل ، اصرار لاریجانی بر بازگشت دولت به ریل قانون ، دموکراسی غربی ، دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ، دین سالاری مردمی ، رسالت رسانه ای ، زن در خانقاه‏ ، سؤال از رئیس جمهور ، سخن گفتن ، سکوت ، شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای ، حجاب و عفاف در خانه و خانواده ، حرامخوران عاشورایی ، حضرت زینب سلام الله علیها ، حضرت علی علیه السلام ، حکومت اسلامی ، حورالعین ، حیا ، خانقاه ، دختر ، دکتر لاریجانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :51
بازدید دیروز :10
کل بازدید :341894
تعداد کل یاداشته ها : 145
102/12/29
1:6 ع
موسیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوالفضل العباس علیه السلام

سال 1379 حجة الاسلام شیخ علیرضا سنجری اراکی نقل میکرد که آیت الله سید محمدصادق حسینی روحانی فرموده بودند: معروف است که می گویند حضرت ابوالفضل علیه السلام در شریعه فرات دست در آب فرو برد تا  آب بیاشامد لیکن چون به یاد عطش امام حسین علیه السلام افتاد آب را ریخت و بر تشنگی صبر کرد لیکن  در مکاشفه ای دانستم این قضیه درست نیست واقعیت این است که حضرت ابوالفضل علیه السلام اصلا قصد نوشیدن آب نداشتند بلکه آن حضرت میخوواستند اسبشان آب بنوشد زیرا اسبهای اصیل عربی تا صاحبشان ب نیاشامد آب نمی خورند لذا حضرت عباس علیه السلام نیز وانمود کردند که آب مینوشند تا اسبشان آب بخورد اما راوی واقعه که این صحنه را می دیده از نیت حضرت علیه السلام بی خبر بوده است لذا گمان کرده که حضرت عباس میخواسته اند آب بنوشند اما به خاطر امام حسین علیه السلام آب ننوشیده اند. در حالی که این تصور صرفا برداشت شخصی راوی وقایع کربلا و  زائیده خیال اوست و ابوالفضل العباس جوانمردتر و با ادب تر از این هستند که پیش از امام خویش آب بنوشند.


90/9/14::: 1:18 ص
نظر()
  

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از خواهران مؤمنه و ولائی در پیامرسان فید زده بودند که  (بزرگترین نکته ای که در قیام ابا عبدالله شنیدم: اگر شکم ها از حرام پر نباشه گوش شنوا میشه = در زمان ظهور مهدی (عج) شکمهای سیراب از حرام گوششان کر است...اگر میخوای ببینی اون موقع کجایی..به خوراک شکمت خوب نگاه کن) ضمن تشکر از ایشون به خاطر فیدهای اگاهی بخششون چون دیگه نمیخوام دامن به گرد و غبار برخی مسائل  پیامرسان ملوّث کنم از نظر دادن در اونجا خودداری می کنم  همینجا عرض می کنم که: بله فرمایش ایشون کاملا متینه. واقعا نکته بجایی هست اما این روایت به چیزی فراتر از خوراک نظر داره این روایت یک روایت جریان شناسی هست و میخواد بگه اگر شرایط جامعه طوری بشه که تحصیل حلال و رشد حقیقت به قهقرا بره باطل بر قلبها چیره خواهد شد جایی که به علت بی تفاوتی نیکان و بی مبالاتی سایر افراد نظام اجتماعی به سمت حرام بره به گونه ای که کسب حلال به انزوا بره قطعا نتیجه ای مقابله با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله نخواهد داشت چون سنت پیامبر با این نظام آشفته در تضاد خواهد بود. 


90/4/4::: 12:41 ص
نظر()
  

حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که فرزندش را ذبح میکند و چون رویای خویش را برای فرزند بازگفت اسماعیل پاسخ داد: یا ابت افعل ما تؤمر ای پدر هر آنچه را که مامور انجامش شده ای بجا آور.
حقیر گویم گویا کربلا روایت حال همه انبیاست و در هر جلوه های از جلوه های آن شرح حال یکی از انبیای الهی مرور میشود. شبیه این حکایت ابراهیم را میتوان در این روایت یافت روایتی که دل سنگ را آب و اشکها را سرازیر میسازد:

امام حسین و علی اکبر

شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال روایت نموده است: حضرت ابوعبدالله الحسین علیه السلام در وادی ثعلبیه خواب قیلوله فرمود و چون از خواب برخاست فرمود: در خواب دیدم هاتفی ندا می کرد که شما شتابان به پیش می روید حال آنکه مرگ شما را سریعتر به بهشت سوق می دهد! حضرت علی اکبر فرمود: ای پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه السلام فرمود: آری به حق خدایی که بازگشت همه به سوی اوست ما بر حقیم. علی اکبر پاسخ داد: پدر! حال که ما بر حقیم از مرگ چه باک داریم.
و با اندکی دقت شباهت مکالمه ابراهیم و اسماعیل و مکالمه امام حسین و علی اکبر مشخص میشود... اما اف بر دنیا که پایان این حکایت متفاوت است اسماعیل به سلامت به خانه بازمیگردد و علی اکبر با بدن قطعه قطعه نقش زمین می شود ... السلام علی الذبح العظیم


89/9/17::: 9:59 ص
نظر()
  

سوه طه را که می خوانی یاد زینب می افتی گویا سوره طه سوره زینب است.

 

زینب

اینجا روایت بعثت زینب است

 

موسی را می بینی که با اهل خویش راهی سفر گشته و حسین نیز عازم سفر است.

 

موسی آتشی می بیند و به امید راهنمایی یا برگرفتن شعله ای آتش جهت نور بدانسو می رود که می شنود: انی انا ربک و آنگاه مغازله موسی و خدا  آغاز می شود خدا می داند که در دست موسی چیست و موسی نیز می داند که شرح کارایی عصا در محضر خدا لغو است لیکن بستر بستر مغازله است و حبیب و محبوب بهانه ای برای سخن یافته اند ...

 

اما کربلا چه شد؟

 

زینب نیز آتش دید ولی نه آن آتش که نور چشمش باشد، آتش آنسامان آمده تا طفلان و نسوان را آواره تر سازد و اینجا زینب است که می خواهد قبسی از آرامش بیابد و آن را برای طفلان برادر به ارمغان آورد و اینجا خدا با زینب سخن می گوید _ و چگونه با زینب در قالب پیکر حسین سخن نگوید که پیکر حسین از درخت مقدس تر و کربلا ار وادی طور وحی انگیز تر _ ناگاه صدایی او را می خواند : موسای من! من پرادر تو هستم تو اکنون پیامبر منی که رسالت خون مرا به گوش جهانیان خواهی رساند، نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته، موسی و خدا مغازله اگر می کنند مغازله زینب و حسین شنیدنی تر است؛ آیا تو حسین منی آیا تو پسر مادر منی، انگاه رو به مدینه می کند و اینسان رسالتش را آغاز نموده نخستین سوره عشق را مترنم می شود که: « این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست ... » ولی .. ولی پیامبری معجزه می خواهد حسینم معجزه من چیست؟ و گویا چنین ملهم می شود که معجزه تو امشب در کنج تنور جای گرفته تا بزودی آنجا که کوفیان خارجی ات می خوانند و کافرت می دانند این سر آغشته به خون و خاکستر  مترنم به آیات قرآنی شود و بدینسان فروزنده تر از ید بیضا حقانیتت را فریاد زند ...

 

آری زینب رسول عشق است و کربلا وادی طور

 

السلام علی قلب زینب الصبور 


89/6/6::: 10:0 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یکی از کاربران اینجا یه فید زده بودن و نوشته بودن که 290.000 تومان پول ادکلن دادن و مستمسکشون هم همون روایت معروف بود که: "پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین مورد خرجشون عطر بوده" در پاسخ به این کاربر بسیار محترم و شریف باید بگم که معمولا مذهبیها مفهوم برخی از روایات رو خوب درک نمی کنند و بدون توجه به قرائن بهش استناد می کنند
+ آقا من کم سوادم ولی حرف من کم سواد اینه چرا عزت ملی رو می فروشید؟ مگه نه اینکه اجانب تحقیرمون میکنن که به خاطر تحریمها و زور گفتن اونا سر تسلیم فرود آوردیم تا جایی که حتی سبد کالا را هم ناشی از ذلت ایران و شکستش در برابر تحریمها میدونن!
+ ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
+ یاد پیامرسانی های پارسی بلاگی قدیمی مخصوصا آقای *محمد فیاضی* بخیر هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
+ از یزد خوشم میاد چند دوست یزدی دارم و همشون خوش ذوقن و البته متاسفانه کمی سختگیر ... مردیم از بس یزدی خنگ ندیدیم :)
+ عزت ملی در توافق هسته ای ژنو خدشه دار و رجز خوانی ها و کرکری خوانی های آمریکا و اسرائیل بیشتر شده مخصوصا اینکه اسرائیل مدعیست چون زور بالای سر ایرانیها بوده به علامت تسلیم پای میز مذاکره نشستند. منتظریم ببینیم تیم دیپلماسی ایران چه تدبیری برای بی اثر کردن این رجزخوانی ها دارند!
+ این روزها در پی فرمان مقام معظم رهبری برخی رسانه ها سعی در تشویق والدین برای افزایش نسل دارند.البته اصل این ساست کار درستی است و اصولا برنامه کنترل جمعیت کشورهای مسلمان از نقشه های شوم استکبار بوده است.به عقیدهما ایران مشکلی برای اداره یک کشور پر جمعیت ندارد اما در عین حال باید برنامه ای جامع نیز برای عدالت اجتماعی تو توزیع عادلانهامکانات و فرصتها تدوین شود
+ این وبلاگ را بخوانید
+ البته دولت پیشین دولت دروغگویان و منافقان شاید باشد اما دولت کنونی نیز فقط شیوه دروغپردازی را عوض کرده است
+ آقازاده های ترکیه ای اختلاس میکنند و پدراشون مجبور به استعفا میشن برخی از آقازاده های ایرانی بر خوان بیت المال چمبره میزنن اما ...