سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جلای این دلها ذکر خدا و تلاوت قرآن است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
حجاب و عفاف ، عاشورا ، مجلس شورای اسلامی ، رئیس جمهور ، دموکراسی ، امام حسین علیه السلام ، شرح غزلیات حافظ ، شهوترانی ، صوفیه ، ضعف ایمان ، ظلم و ستم ، ظهور ، مردم سالاری دینی ، مشکلات اقتصادی ، معصومین علیهم السلام ، موسیقی ، میرزا جوادآقا طهرانی ، نرخ کالاها ، نگاه ، نگاه شهوت آلود ، عرفان کاذب ، عقد موقت ، علماء شیعه ، علی اکبر ، غضنفر ، کسب حرام ، کسب حرام و کمرنگ شدن ارزشهای دینی و اخلاقی ، لقمه حرام ، امام رضا علیه السلام ، امام زمان عجل الله فرجه ، امامان شیعه ، برکت عمر ، بهشت ، بی غیرتی ، تمدن ، توجه به معاد ، توصیه پیامبر صلی اله علیه و آله به کمک برای تامین جهیزیه و سایر ، تولدم ، جهیزیه ، آب ، ابراهیم ، ابوالفضل علیه السلام ، ابوعبیده جراح ، احمدی نژاد ، استخدام زنان ، اسلام رفاقتی ، اسماعیل ، اصرار لاریجانی بر بازگشت دولت به ریل قانون ، دموکراسی غربی ، دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ، دین سالاری مردمی ، رسالت رسانه ای ، زن در خانقاه‏ ، سؤال از رئیس جمهور ، سخن گفتن ، سکوت ، شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای ، حجاب و عفاف در خانه و خانواده ، حرامخوران عاشورایی ، حضرت زینب سلام الله علیها ، حضرت علی علیه السلام ، حکومت اسلامی ، حورالعین ، حیا ، خانقاه ، دختر ، دکتر لاریجانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :114
کل بازدید :343277
تعداد کل یاداشته ها : 145
103/2/9
4:47 ص
موسیقی

بیانات مهم مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران بارتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی داشت.

 

آیت الله خامنه ای

به گزارش ایرنا، خبرگزاری ریانووستی روسیه سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را به عنوان مهمترین خبر خود انتخاب کرده و نوشت: رهبر عالی ایران با حمایت از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ، پیروزی محمود احمدی نژاد را باردیگر به وی تبریک گفت.
ریانووستی افزود، رهبر ایران با رد ادعای مخالفان مبنی بر تقلب در انتخابات ، از مواضع رییس جمهوری ایران نیز حمایت و پشتیبانی کرد.
این خبرگزاری روسیه به نقل از مقام معظم رهبری اضافه کرد، دشمنان ایران به بهانه انتخابات پایه ها و قوانین اسلامی را هدف قرار داده اند .
ریانووستی در پایگاه اینترنتی خود با انتشار عکس هایی از رهبر معظم رهبری ، محمود احمدی نژاد و نیز مردم ایران افزود: رهبر عالی ایران ملت ایران را به آرامش دعوت کرد و گفت ، احمدی نژاد انتخاب مردم است .
خبرگزاری "پرایم تاس " روسیه نیز با بازتاب بخش هایی از سخنان مقام معظم انقلاب اسلامی در باره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران ، گفت: احمدی نژاد با بیش از 60 درصد آرای مردم به ریاست جمهوری انتخاب شد و شرکت گستره مردم ایران در این انتخابات ،نشانه اعتماد جامعه ایران به حکومت اسلامی است .
این پایگاه خبری روس اضافه کرد، دهها هزار نفر از مردم حاضر در نماز جمعه ، سخنان رهبر خود را که بطور مستقیم از شبکه تلویزیون پخش می شود ، مورد تایید قرار دادند.
شبکه تلویزیونی" وستی " روسیه نیز با پخش تصاویر خطبه های نماز جمعه تهران به امامت رهبر معظم انقلاب ، گفت: ( حضرت ) آیت الله خامنه ای ایرانیان را به آرامش فراخواند و وعده داد که به نارسایی ها در انتخابات رسیدگی خواهد شد.
این منبع روسی افزود: رهبر ایران از شرکت گسترده مردم ایران در انتخابات قدردانی کرد و افزود، ملت ایران می تواند بر مشکلات فایق آید.
شبکه تلویزیونی "ار. ب. کا " روسیه نیز در بخش های مختلف خبری خود که هر نیم ساعت پخش می شود ، به دفعات سخنان رهبر انقلاب اسلامی و حضور مردم در خطبه های نماز جمعه در تهران را به نمایش گذاشت و اعلام کرد، آیت الله خامنه ای از نتیجه انتخابات ایران حمایت بعمل آورده است.

بیانات مقام معظم رهبری در رسانه های ایتالیا نیز بازتاب گسترده ای داشت؛ خبرگزاری رسمی ایتالیا (آنسا) که لحظه به لحظه بیانات مقام معظم رهبری را مخابره می کرد، نوشت: آیت الله خامنه ای رهبرعالی ایران در خطبه های نمازجمعه امروز تهران گفته است ملت کسی را که می خواست(احمدی نژاد) انتخاب کرد و نظرات او در سیاست داخلی و خارجی با نظرات من نزدیک است.
آنسا با اشاره به اظهارات مقام معظم رهبری درخصوص حضور85 درصدی مردم درانتخابات می نویسد، رهبر عالی ایران گفته است دشمنان تلاش می کنند تا اعتماد ملت را ازنظام اسلامی سلب کنند و در خصوص انتخابات اخیر نیزمی خواهند تردید ایجاد کنند درحالی که این انتخابات یک زلزله سیاسی برای دشمنان و پیروزی برای دوستان ما در جهان محسوب می شود.
خبرگزاری رسمی ایتالیا افزود: آیت الله خامنه ای همچنین خواستار پایان دادن به تظاهرات اعتراض آمیز شد و گفت اگر فکر می کنند که می توانند با این تجمع ها آنچه از مقامات می خواهند را به آنها تحمیل کنند در اشتباه هستند.
آنسا می نویسد: رهبرعالی ایران همچنین ازآیت الله هاشمی رفسنجانی دفاع کرده و گفته است که او فاسد نیست و از جمله شخصیت های جدی و فعال در زمان انقلاب و پس ازانقلاب بوده و یکی ازمهمترین مقامات درکنارآیت الله خمینی (ره)بود و من نیز52 سال است که او را می شناسم و هرگز از ثروتمند شدن نامشروع او چیزی نشنیده ام.
آنسا می افزاید: آیت الله خامنه ای همچنین تاکید کرد که هیچ تقلب و دستکاری در شمارش آرا صورت نگرفته است و با توجه به تفاوت 11میلیونی آرای احمدی نژاد و موسوی چطور می توانست تقلبی صورت بگیرد.
آیت الله خامنه ای همچنین به آنهایی که قصد دارند علیه نتایج انتخابات در ایران باعث ایجاد اعتراضات شوند هشدار داد و گفته است هرکسی که این کار را انجام دهد مسئول تجاوزات و خونریزی و بی نظمی خواهد بود و نتایج انتخابات از صندوق ها آرا بیرون می آید نه از خیابان.
شبکه تلویزیونی"رای نیوز 24" نیز لحظاتی پس از پایان بیانات مقام معظم رهبری اعلام کرد : آیت الله خامنه ای در خطبه های نمازجمعه امروز تهران ضمن دفاع از رییس جمهورمنتخب پیروزی مجدد او در انتخابات را قانونی خواند.
وی درخصوص اتهام فساد علیه دولت نیز گفت : رژیم ایران سالم ترین رژیم در جهان است و این اتهاماتی است که از سوی صهیونیست ها زده می شود و درست نیست و افراد نباید بدون اسناد و اثبات دیگران را متهم کنند.
این شبکه خبری تلویزیونی افزود: رهبرعالی ایران گفته است که شاید تخلفاتی در انتخابات صورت گرفته باشد اما با توجه به فاصله زیاد آرای فرد پیروز(احمدی نژاد) نشان می دهد که نمی تواند تقلب صورت گرفته باشد.
تلویزیون ایتالیا اضافه کرد: آیت الله خامنه ای رهبرعالی ایران مردم را به وحدت فراخواند و گفته است در این انتخابات انقلاب اسلامی ونظام جمهوری اسلامی با 40 میلیون رای به پیروزی رسید ونه با 24 میلیون رایی که به رییس جمهوری داده شد.
پایگاههای اینترنتی سایر رسانه های ایتالیایی نظیر روزنامه های "لارپوبلیکا"، "کوریره دلاسرا"، "لاستمپا" و غیره نیز بیانات مقام معظم رهبری درنماز جمعه امروز تهران را بلافاصه پس از پایان خطبه ها منعکس کردند.

رویترز نیز با پوشش نماز جمعه تهران و سخنان مقام معظم رهبری به ذکر نکات مهم آن پرداخت و افزود: مهم ترین نکات سخنرانی (آیت الله) خامنه ای به شرح زیر است:
"از آنها می خواهم به اعتراضات خیابانی پایان دهند، در غیر این صورت مسوول تبعات آن و پیامدهای هرگونه هرج و مرجی خواهند بود."
"نتیجه انتخابات از صندوق رای، نه از خیابان، بیرون می آید."
"اگر خونی ریخته شود، رهبران اعتراضات مستقیما مسوول آن به حساب خواهند آمد."
"اختلاف عقیده بین مقامات امری طبیعی است، اما این بدان معنا نیست که در نظام شکاف وجود دارد."
"از زمان انتخابات ریاست جمهوری قبلی، اختلاف نظر بین احمدی نژاد (رییس جمهور کنونی) و رفسنجانی (رییس جمهوری پیشین) وجود داشته است."
"البته دیدگاه من در سیاست داخلی و خارجی به دیدگاه احمدی نژاد نزدیک تر است."
"دشمنان (ایران) حقانیت تشکیلات اسلامی را با زیر سوال بردن انتخابات و صحت آن قبل و بعد (از انتخابات) هدف قرار می دهند."
"پس از اعتراضات خیابانی، برخی قدرت های خارجی با به زیر سوال بردن نتیجه این انتخابات، شروع به مداخله در امور داخلی ایران کردند. آنها ملت ایران را نمی شناسند. من قویا چنین مداخلاتی را محکوم می کنم."
"اظهارنظر مقامات آمریکایی درمورد حقوق بشر و محدودسازی افراد، قابل قبول نیست، زیرا آنها پس از آنچه در افغانستان، ایران و دیگر بخش های جهان انجام داده اند، دیگر ایده ای درمورد حقوق بشر ندارند. ما نیازی به نصیحت آنها در مورد حقوق بشر نداریم."
"برداشت اشتباهی است که تصور کنند می توانند با تکیه بر اعتراضات خیابانی به عنوان ابزار فشار، مقامات را به پذیرش درخواست های غیرقانونی خود مجبور کنند. این آغاز حکومت استبدادی خواهد بود."
"قوانین ایران اجازه تقلب در انتخابات را نمی دهد. با چنین قوانینی چطور ممکن است که چنین تقلبی در انتخابات انجام شود."


 

منبع: ایرنا

  
  
روانبخش در چهارمین روز تجمع طلاب و روحانیون:

 

مردم آگاه ‌از ورود ‌اغتشاشگران به قم جلوگیری کردند

 

خبرگزاری فارس: عضو هیئت علمی موسسه آموزشی ‌امام خمینی ‌گفت: طی خبری که در خصوص حرکت اتوبوس‌هایی از تهران برای ایجاد آشوب و اغتشاش در قم پخش شد، به سرعت بسیجیان و مردم ‌‌از ورود آنان جلوگیری کردند.

 

روانبخش

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، حجت‌الاسلام قاسم روانبخش امشب در چهارمین روز از تجمع طلاب و روحانیون در مدرسه فیضیه قم با اشاره به شایعه حضور اغتشاشگران در قم و خواست آنها برای دیدار با علما گفت: طی خبری که در خصوص حرکت اتوبوس‌هایی از تهران برای ایجاد آشوب و اغتشاش در قم پخش شد، به سرعت بسیجیان و مردم آگاه با حضور در ورودی‌های شهر از وارد شدن این اغتشاشگران به قم جلوگیری کردند. یکی از این اتوبوس‌ها که اکثر زنان در آن حضور داشتند وارد قم شدند و خواستار دیدار با علما شدند.
وی افزود: با آگاهی علما و مراجع این افراد که جمیله کدیور، محتشمی‌پور و همسر شهید رجایی هم در بینشان بودند با دست رد علمای آگاه ما مواجه شدند و پس از اینکه حالت زاریشان نتوانست علما را نرم کند تا بر طبق خواسته آنان سخن بگویند، می‌خواستند توطئه دیگری برپا کنند و در صحن آیینه حرم حضرت فاطمه معصومه (س) تحصن کردند، ولی پس از ساعاتی با شعارهای مردم و کمک نیروی انتظامی دستگیر شدند و این توطئه خنثی شد.
روانبخش ادامه داد: این توطئه‌گران با زیرکی امشب را برای تحصن انتخاب کردند چون حرم حضرت فاطمه معصومه (س) شلوغ است و می‌خواستند از این شلوغی به نفع خود استفاده کنند و بگویند همه مردم یاور ما هستند که با هوشیاری مردم و نیروی انتظامی این توطئه هم خنثی شد.
وی با اشاره به تشکیل، تشکلی برای تحریک علما و جمع‌کردن امضای آنان برای نوشتن نامه به رهبری اظهار داشت: باز هم علمای ما از این توطئه آگاه شدند و علاوه بر اینکه این نامه را امضا نکردند بلکه اجازه دیدار با آنها را هم ندادند و فقط توانستند با فریب دادن بعضی از علمای ناآگاه چندین امضا را جمع کنند.
وی ادامه داد:‌ آنها می‌خواستند با نوشتن این نامه به رهبری بر روی سخنان ایشان در نماز جمعه تهران تاثیر بگذارند ولی با عدم توجه علمای تراز اول مواجه شدند و فقط افرادی چون منتظری، صانعی و مهدی هاشمی این نامه را امضا کردند که طرفدار موسوی هستند.
روانبخش با تاکید بر رهبری مقتدرانه آیت الله خامنه‌ای در 20 سال گذشته در سخت‌ترین شرایط گفت: برای اینکه بتوانیم رهبر را به بهترین شکل یاری کنیم باید فردا با حضوری چشم‌گیر حماسه‌ای بزرگ بیافرینیم و با حرکت پرشور پشتوانه‌ای محکم برای رهبر باشیم.
وی در پایان سخنان خود با اشاره به سخنان مهدی کروبی مبنی بر اینکه طرفداران وی فردا با پیراهن مشکی به نماز جمعه می‌روند گفت: همین‌ها بودند که جوانان ما را در آتش سوزاندند و حالا می‌خواهند با پوشیدن پیراهن مشکی برای آنها عزاداری کنند.
منبع: خبرگزاری فارس


  
  
احمدی نژاد: 40 میلیون ایرانی شرکت کننده در انتخابات برنده هستند/
 

تحریف سخنان رییس جمهور با چه انگیزه‌ای؟

 

با وجود گذشت تنها چند روز از برگزاری جشن شکرانه پیروزی در میدان ولی‌عصر تهران، تحریف سخنان رییس جمهوری در این مراسم از سوی برخی رسانه‌ها و پایگاه‌های خبری و حتی موضع گیری براسای این سخنان تحریف شده از سوی چهره‌های سیاسی همچنان ادامه دارد.
 

احمدی نژاد

به گزارش ایرنا در حالی که رییس جمهوری در این مراسم، حضور 40 میلیونی ملت ایران در 22 خرداد را متعلق به همه شرکت‌کنندگان و پیروز اصلی میدان را ملت ایران دانسته است، برخی رسانه‌ها تلاش دارند که با وارونه جلوه دادن اظهارات احمدی نژاد، به ادامه دادن برخی آشوب‌ها و تجمعات غیر قانونی در خیابان‌ها دامن بزنند.
در میان برخی از چهره‌های دلسوز نیز در دام این حربه رسانه‌ای گرفتار شده و با بی‌توجهی به متن سخنان رییس جمهور و محتوای آن، زمینه سوء استفاده جریان آشوبگر را فراهم کرده‌اند.
بررسی متن اظهارات رییس جمهوری حاکی از آن است که احمدی نژاد در سخنانش ضمن تبریک این پیروزی به ملت ایران، حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا کرد و آشوبگران روزهای اخیر را " خس و خاشاک " نامید.
با این وجود رسانه‌های رقیب با دستمایه قرار دادن سخنان تحریف شده رییس جمهوری، پروژه تخریب احمدی نژاد را در سرلوحه کار خویش قرار دادند و در این میان برخی پایگاه‌های خبری منتسب به جریان غیر اغتشاش گر و برخی چهره‌های این جریان را با خود همراه کردند.


 

منبع: ایرنا 

** احمدی نژاد در میدان ولیعصر چه گفت؟
رییس جمهوری در این مراسم تاکید کرد که حدود چهل میلیون نفر از ملت ایران به عنوان بازیگران و تعیین‌کننده اصلی سرنوشت در این انتخابات حضور داشته‌اند و برنده اصلی انتخابات، کسانی بودند که این حماسه را آفریده اند.
احمدی نژاد گفت که دولت خود را خادم ملت می‌داند و این دولت متعلق به آحاد این ملت است؛ رقابت به پایان رسیده و دوره دوستی‌ها برای ساختن ایران عزیز شروع شده است.
منتخب ملت ایران در انتخابات 22 خرداد، با اشاره به برخی از آشوب‌هایی که توسط عده‌ای از اخلال‌گران بعد از انتخابات در سطح تهران رخ داد، افزود: اینکه عده‌ای خار و خاشاک در گوشه اطراف بخواهند شیرینی آن را به کام ملت تلخ کنند به طور یقین رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت.
رئیس جمهور به برخی از بی‌نظمی‌ها و اخلال‌گری‌ها بعد از پایان انتخابات اشاره کرد و گفت: بدخواهان ملت ایران که امروز از مشارکت گسترده مردم مایوس شدند، ممکن است در گوشه و کنار بخواهند توسط برخی از افراد اقداماتی را انجام بدهند، خواهش من از ملت ایران این است که همچون گذشته خویشتنداری خود را حفظ کنند.
وی با بیان این که بعضی از افراد عقده ‎ 25 ساله خود را مجددا گشوده اند، گفت:خواهش می‌کنم که ملت ایران خشم انقلابی خود را مهار کنند و اجازه بدهند که برخی اقدامات از مسیر قانونی انجام شود.

** چه کسی از ادامه تجمعات سود می‌برند؟
در حالی که رییس جمهوری در سخنان خود همه را به آرامش دعوت کرده بود، برخی از چهره‌های سیاسی از تداوم این تجمعات و اعتراضات که به شکل غیر قانونی برگزار می‌شود، حمایت می‌‌کنند و خواستار تداوم آن هستند.
با این حال رسانه ها خبری نسبت به این تشنج آفرینی‌ها بی توجه بوده و سعی دارند با ادامه تحریف سخنان رییس جمهوری،زمینه را برای ادامه این اغتشاشات فراهم کنند.
اظهارات فائزه هاشمی در جمع هواداران میر حسین موسوی در مقابل سازمان صدا و سیما و نیز اظهارات "زهرا رهنورد" در دانشگاه تهران گوشه‌ای از حمایت علنی آنان از تداوم این اجتماعات غیرقانونی است.
حال این سوال مطرح می شود که چرا با وجود تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر لزوم حفظ آرامش و دعوت ایشان از نامزدها برای پیگیری اعتراضات از مسیر قانونی و جدا کردن راه خود از مسیری که آشوبگران می‌پیمایند، عده‌ای سعی دارند که با برگزاری میتینگ‌های سیاسی و سخنرانی‌هایی تحریک آمیز، همچنان فضای کشور را ملتهب نگه داشته و با وارونه جلوه دادن حقایق و حتی تحریف سخنان رییس جمهور می‌خواهند به مقاصد سیاسی خود برسند.


 

منبع: ایرنا

  
  

ادامه مطلب:
بازگشت خط آشوب
فعالیت این گروه در دوره‌ای دوباره شدت یافت و تلاشها برای ایجاد تشنج و آشوب در کنار ترور عوامل موثر برای ایجاد یک کودتای خزنده، آن اندازه جدی شده بود که در 18 تیر 78 بسیاری کار را تمام شده می‌دانستند.
در این دوره کمیته‌ای که نامهای مختلف به خود گرفته بود و ساماندهی این براندازی را بر عهده داشت، شکل گرفت. بخشهایی از تحرکات این کمیته برای افکار عمومی آشکار شد اما هیچ حرکت جدی در مقابله با آنها صورت نگرفت؛ به عنوان شاهد مثال از این اطلاعات می‌توان به سخنان دکتر احمدی نژاد در تیر ماه سال 80 اشاره نمود: «دکتر احمدی‌نژاد که پس از جلسه شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین در گفتگو با نشریه «جام هفته» شرکت کرده بود، گفت: «به نظر می‌رسد «کمیته ایکس» نقش اصلی را در طراحی و اجرای اقدامات افراطی، بر عهده داشته و به عنوان مرکز و گرانیگاه افراطیون عمل می‌کرده است. هر چند بنا بر شنیده‌ها، این کمیته، قبل از 18 خرداد هم فعالیت‌هایی داشته است، اما پس از 18 خرداد، بر دامنه و شدت حرکات افراطی خود، افزوده است..متاسفانه، قضیه به همین جا ختم نمی‌شود و علاوه بر دستگاه شنود موبایل، یکی از نمایندگان مجلس به تازگی خبر از ورود 5000 میکروفن مخفی داده است،‌که معلوم نیست این تعداد فوق‌العاده میکروفن مخفی، به چه منظور و علیه چه کسانی وارد شده است؟»
برای پی بردن به ابعاد تحرکات این گروه توجه به سخنان «حمیدرضا ترقی» نماینده وقت مجلس نیز خالی از لطف نیست: «از ورود شش دستگاه شنود تلفن همراه از چهار ماه پیش خبر داشتیم... نمی‌دانم ورود این دستگاهها برای چه استفاده‌ای بوده و همچنین نمی‌دانم قضیه از کجا درز پیدا کرده و علنی شده است... به هر حال اعتمادی به تلفنهای همراه نیست و ما در جلساتمان باتری تلفنها را در می‌آوریم...»
نشریه «صبح صادق» نیز خبر داده بود دستگاههای شنود تلفن همراه از کشور آلمان وارد ایران شده است و برای این دستگاهها مبلغ 300 میلیون دلار به طرف آلمانی پرداخت شده است. این نشریه از قول یک مقام آگاه افزود: ظاهرا این دستگاههای شنود تلفن همراه، بر خلاف دستگاههای موجود،‌که بر اساس شماره، اقدام به ردیابی تماس می‌کنند، بر اساس سیگنالهای صدای افراد، اقدام به شنود آنها می‌نماید.

ویروس هایی که زنده اند
نکته قابل توجه این است که اینها تنها آن بخش از اطلاعاتی است که توانسته از لابه‌لای دیوارهای امنیتی به بیرون درز کند و حتی سرنوشت همین میزان خبرها نیز هیچگاه معلوم نشد. اما نشریات آن روز مسئول این واردات را فردی معرفی نمودند که یکی از اصلی ترین متهمین پرونده مسکوت مانده انفجار نخست وزیری است.
کارکرد گسترده این سرویس قوی جاسوسی بارها در فتنه های سالهای بعد از خرداد 1376 به چشم آمد و حتی گاه روزنامه های زنجیره ای متونی را به چاپ رساندند که جز از طریق شنود غیر مجاز، قابل استحصال نبود و آنگاه که موضوع به نزاع های درونی جناح دوم خرداد کشیده شد حتی صدای اعتراض اصلاح طلبان نیز به این موضوع بالا گرفت.
اما اینکه هم اینک این امکانات در دست چه کسانی است و برای چه پروژه‌ای از آن استفاده می‌شود؟ همچنین اینکه چهره های شاخص کمیته ایکس هم اینک در کدام مرکزها مشغول به فعالیتند اگر پاسخ داده شود، شاید بتوانیم گامهای بعدی منافقین جدید را پیش‌بینی کنیم. اگرچه فعالیت های آنها را تنها در این مسائل نمی توان خلاصه نمود. شاید یکی از پر رنگ ترین ردپاهای آنها را بتوان در دادن بهانه های مکرر در پرونده هسته ای ایران به دشمن و تلاش برای ناامید ساختن مردم به صورت سازمان یافته دنبال نمود.
به هر حال می توان گفت همچنان نفاق در بدنه کشور حاضر می باشد، نفاقی که بسیار پیچیده تر از نفاق اول است و در تجربه هایی همچون 18 تیر، بسیاری از اشتباه سی خردادماه منافقین اول را تکرار نکرد و توانست بقای سیاسی خود را حفظ نماید. حیاتی که اگرچه گاه تا مرز مرگ پیش رفته اما همچنان با کیاست زنده مانده است و همچون "ویروس" در روزهای سخت تنها به بقا اندیشیده تا در روزهای مناسب دوباره قدرت نمایی نماید.

 


منابع:
1- صحیفه نور ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
2- خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
3-شرح تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ایران ، احمدرضا کریمی از اعضای اولیه سازمان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 
4- مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، علی اکبر راستگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
5- جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، رسول جعفریان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
8- خاطرات احمد قدیریان، محمدرضا سرابندی و سیدحسین نبوی ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
9- سازمان مجاهدین خلق/پیدایی تا فرجام،موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
10- خاطرات عزت شاهی،محسن کاظمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی 
11- روانشناسی خشونت و ترور، مسعود جابانی (عضو سابق سازمان مجاهدین خلق)، چاپ در هلند
12- «خاطرات یک شورشی ایرانی» ، مسعود بنی صدر (عضو سابق سازمان مجاهدین خلق)، چاپ در فرانسه 

  
  

یک روز از دیدار مقام معظم رهبری با نمایندگان چهار کاندیدای حاضر در انتخابات دهم ریاست جمهوری می‌گذرد. رهبری در این دیدار همگان را به آرامش دعوت کردند: "هم، آن کسانی که اکثریت را بدست آورده اند و هم آن کسانی که موفق به کسب اکثریت نشده اند، باید با صبر و بردباری و حفظ ظرفیت لازم، در رفتار و حرکات خود مراقبت کنند."

 

آشوب

گفتنی است مقام معظم رهبری در دیدار با میرحسین موسوی، با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی‌های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابان‌ها خطاب به آقای موسوی فرمودند:" جنس شما با این گونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید.
حالا یک روز از آن دیدار می گذرد و همه مردم با توجه به وقایع ناگوار پیش آمده در شب‌های اخیر، انتظار رفتاری آرامش‌بخش از کاندیداها دارند.
با وجود چنین انتظاری، امروز بیانیه‌ی دیگری از سلسله بیانیه های میرحسین موسوی برای دعوت حامیانش "به حضور در صحنه" منتشر شد.


 

در این بیانیه او از حامیانش خواسته که فردا، پنجشنبه، با حضور در مراکز گوناگون و با استفاده از نمادهای سوگواری، همدردی خود را با بازماندگان کسانی که در اغتشاشات اخیر "شهید" شده اند، اعلام کنند.


 

صدور بیانیه های پی در پی از سوی موسوی که در آن ها مردم به حضورهای خیابانی دعوت می شوند در حالیست که به گفته سخنگوی شورای نگهبان، این نامزد انتخابات اخیر تا کنون برای اثبات ادعای خود درباره مخدوش بودن انتخابات حتی یک برگ سند هم ارائه نکرده است.


 

با این حال شباهت عجیب ادبیات این بیانیه ها با بینیه های سازمان مجاهدین،تناقض میان حضور دوستانه و مودبانه دیروز نمایندگان موسوی در محضر رهبر انقلاب با آنچه امروز به عنوان بیانیه از سوی وی صادر شده است را حل می کند.


 

در این زمینه تحلیل کارشناسان رسانه ای حاکیست که بیانیه های مذکور نتیجه تصمیمات خودسرانه حلقه متخصصین جنگ روانی‌ای است که این روزها نزدیک به موسوی است.


 

حضور افرادی چون "محمدرضا تاجیک" و "علی ربیعی(عباد)" در حلقه اول، و ارتباط تنگاتنگ این حلقه با تیم جنگ روانی مشارکت متشکل از افرادی چون "خسرو تهرانی" و "سعید حجاریان" در ستاد موسوی پیش از این نیز مشخص بود که با اهدافی برای بعد از انتخابات انجام می‌شود.


 

این گروه در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با بودجه نهاد ریاست جمهوری به انگلستان و برخی کشورهای دیگر اروپایی اعزام و در آنجا دوره های عالی "جنگ روانی" و "بحران" را گذرانده بودند.


 

با این حال موسوی نیز که سه روز پیش به دیدار رهبر انقلاب شتافته بود و فرمایشات ایشان درباره لزوم پیگیری قانونی ابهامات را پذیرفته بود،در برابر این رفتارهای خودسرانه مقاومت نمی کند.

منبع: وبلاگ جمهوریت


 


  
  
بازخوانی وقایع 30 خرداد 60 ؛جریان شناسی منافقین قدیم و منافقین جدید

 

دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-محمد مهدی اسلامی:
همچنان نفاق در بدنه کشور حاضر می باشد، نفاقی که بسیار پیچیده تر از نفاق اول است و در تجربه هایی همچون 18 تیر، بسیاری از اشتباه سی خردادماه منافقین اول را تکرار نکردو توانست بقای سیاسی خود را حفظ نماید.
 

منافقین

« ... امام (ره) در پاسخ [یکی از روحانیون] فرمودند: «من اعضای مجاهدین را می‌شناسم و با مواضع آنها آشنایی دارم و کتاب‌هایشان را هم خوانده‌ام؛ اما تا زمانی که اینها دست به اسلحه نبرده‌اند با آنها کاری نداریم.»
یکی از افراد شرکت کننده در جلسه گفت: «حضرتعالی می‌فرمایید کتاب‌های اینها را خوانده‌اید؛ آیا اینها خطرشان از منافقین صدر اسلام بیشتر نیست؟» بعد، از این گروه برای اولین بار با تعبیر منافقین یاد کرد. امام مجدداً فرمودند: «من این طور نیست که اینها را نشناسم؛ ولی تا آنها سلاح را برای جنگ با ما از رو نبسته‌اند، با آنها کاری نداریم.»
یکی دیگر از اعضای جلسه گفت: «یعنی شما واقعاً از جانب اینها در حال حاضر احساس خطر نمی‌کنید؟» امام بار دیگر همان جملة خود را تکرار کردند و در واقع به سیرة جدشان در مورد خوارج عمل کردند. بعد از آن، دیگر اجازه ندادند که در آن جلسه بحث مزبور ادامه پیدا کند... »
این جملات بخشی از خاطرات آیت الله یزدی است که به خوبی بیانگر نوع رویارویی امام خمینی با منافقین است؛ مواجهه ای که با تغییر رفتار سازمان مجاهدین خلق در 30 خرداد 1360 و ورود به فاز مسلحانه تفاوتی ماهوی یافت.

نشست تبریز نقطه آغاز
مقدمات این سازمان در سال 44 آغاز گشت اما در عمل از پاییز 47 و به دنبال نشست تبریز با حضور 3 عضو موسس، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسنی و عبدی نیک بین آغاز فعالیت کرده و در سال 50 نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» را برای خود برگزید.
در طول این سالها به فراخور فعالیت‌های سازمان بارها اعضای شورای مرکزی آن تغییر کرد. پس از مرگ رضا رضایی در سال 52 به پیشنهاد بهرام آرام و با تایید کادرهای بالا، «تقی شهرام» بدون هیچ دردسری به مرکزیت سازمان مجاهدین خلق منصوب شد و مسئولیت شاخه سیاسی ـ‌کارگری این سازمان را بر عهده گرفت.
شهرام با مصطفی شعاعیان (رهبر سابق جبهه دموکراتیک و عضو آن زمان چریکهای فدایی) نشست‌های طولانی داشت که در تغییر موضع مذهبی و سیاسی شهرام بسیار موثر بود شهرام از شهریور ماه 52 مذهب را کنار گذاشت وبه فکر تسری آن به سازمان افتاد، سیری که عامل موثر در مارکسیست شدن سازمان گشت و نقطه عطف رشد روحیه نفاق در آن شد، شاید از همین زمان و دیگر بتوان نام این سازمان را سازمان منافقین گذاشت؛ اگر چه مدتی طول کشید تا تیزبین ترین افراد همچون شهید لاجوردی در سال 54 به این نفاق پی بردند. رهبر کبیر انقلاب، طی دیدار دو تن از نمایندگان این گروه در سال 1351 با ایشان با مواضع ایدئولوژیک مجاهدین خلق از نزدیک و بی واسطه آشنا شده بود. آنان طی جلسات متعددی (حدود 24 جلسه) در نجف نتوانستند نظر امام خمینی (ره) را نسبت به خود جلب کنند. حضرت امام (ره) این دیدار را چنین تشریح کرده است:
بعضی از این آقایانی که ادعای اسلامی می‌کنند آمدند در نجف، یکی‌شان بیست و چند روز آمد در یک جایی؛ من فرصت دادم به او تا حرفهایش را بزند؛‌او به خیال خودش که می‌خواهد من را اغفال کند! مع‌الاسف از ایران هم بعضی از آقایان که تحت تاثیر آنها واقع شده بودند ـ خداوند رحمتشان کند ـ آنها راهم اغفال کرده بودند، آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند... که اینها «انهم فتیه» ـ قضیه اصحاب کهف. من گوش کردم به حرفهای اینها که ببینم اینها چه می‌گویند. تمام حرفها‌شان هم از قرآن بود و از نهج‌البلاغه.. این آمده بود که من را بازی بدهد؛ من همراهی کنم با ایشان. من هیچ راجع به اینها حرف نزدم. همه‌اش را گوش کردم. فقط یک کلمه راکه گفت «ما می‌خواهیم قیام مسلحانه بکنیم» گفتم «نه، شما نمی‌توانید قیام مسلحانه بکنید؛ بی‌خود خودتان را به باد ندهید.»
طرفه آن که این نمایندگانی که در سال 1351 با امام خمینی(ره) در نجف دیدار کردند سه سال پس از آن دیدار (در سال 1354) رسما و علنا به ایدئولوژی کمونیسم پیوستند.

 

خاستگاه فکری سازمان
در وهله نخست، مفسران و نظریه‌پردازان سازمان به ویژه حنیف‌نژاد و رضایی، اسلام را مطابق با دیدگاه نهضت آزادی تفسیر کردند اما به مرور زمان و با گسترش روز افزون فرهنگ مارکسیستی در میان نیروهای رادیکال مخالف رژیم، مجاهدین نیز به سهم خود تحت تأثیر این نفوذ قرار گرفتند و سعی در تبیین و تلفیق برخی از آرای پرطرفدار مارکسیسم در قالب باورهای اسلامی کردند. به نحوی که صریحاً بیان داشتند: «... این احساس در همه ما مشترک بود که ... مذهب بدون آمیختن مارکسیسم ـ لنینیسم در متن آن حتی یک سانتی‌متر نمی‌تواند ما را جلو ببرد.»
در واقع دین‌شناسی سازمان مشتمل بر یک هسته و یک پوسته بود. هسته آن مارکسیستی و پوسته آن اسلامی بود و برخی از اعتقادات آنها با مبانی فکری شیعه مغایرت داشت. به عنوان مثال آنها عصمت پیامبر و ائمه را نفی می‌کردند و معتقد بودند که آنها نیز از اشتباه مصون نیستند. آنها همچنین به مقوله معاد با استفاده از نظریات داروین جنبه مثالی می‌دادند و مسأله تقلید از مجتهدان را نپذیرفتند. در واقع آنها تفسیری ارائه می‌کردند که سازمان در رهبری آن قرار می‌گرفت.
به تدریج ردپای نظریه‌های مارکسیسم در زمینه‌‌های تکامل اجتماعی، تضاد دیالکتیک، ماتریالیزم تاریخی و برخی دیگراز مقولات در آثار و اندیشه‌های مجاهدین پدیدار و متداول گردید. بالاخص در اقتصاد،‌ مجاهدین نزدیکی زیادی با مارکسیسم پیدا نمودند. ایران را جامعه‌ای نیمه فئودالی‌ـ نیمه استعماری با حکومت بورژوازی کمپرادور و وابسته به امپریالیزم جهانی معرفی می‌کردند. بدین ترتیب سازمان در بخش آموزش‌های سیاسی و اجتماعی تحت تأثیر مارکسیسم ـ لنینیسم قرار گرفت و در نهایت علمی بودن اصول مارکسیسم را تحت عنوان «علم مبارزه» و یا «علم تکامل اجتماعی» به رسمیت شناختند و عملاً مرز بین این جهان‌بینی و اسلام را محو نمودند.
علیرغم تمام این تلاش‌ها کارگزاران سازمان به خوبی دریافته بودند که برای به دست‌آوردن پایگاه مردمی و رخنه در دل توده‌ها پیش از هر کار باید امام خمینی را به پشتیبانی از سازمان واداشت و از جایگاه امام در میان ملت برای سازمان بهره‌برداری نمود. از این رو نخست در پی ربودن هواپیمای تاکسی ایر از دبی و بردن آن به بغداد، سازمان از راه غیرمستقیم فشارهایی بر امام آورد تا به پشتیبانی از ربایندگان هواپیما و سازمان آنان برخیزد. اما این نقشه به سبب ژرف‌نگری امام به بار ننشست و با شکست روبرو شد. سپس درخواست‌های متعددی برای دیدار با امام مطرح شد، ولی امام در برابر دیدارهای اعضای سازمان، ضمن مخالفت با مبارزه مسلحانه و تأکید بر نابودی این تشکیلات، اعلام نمودند: ‌«من از مجموع اظهارات و نوشته‌هایشان به این نتیجه رسیدم که این جمعیت به اسلام اعتقاد ندارد، ‌لیکن چون می‌داند که در کشوری مانند ایران که بیش از هزار سال است اسلام در رگ و پی این ملت ریشه دوانیده است جز با نام اسلام نمی‌توان پیشرفت کرد، لذا اسلام را ملعبه کرده‌اند. بالای نوشته خود نام خدا را می‌گذارند لیکن ذیل آن همان حرف‌ها و بافته‌های مارکسیست‌‌ها و مادیون است. این فکر در من فقط در حد یک گمان بود لیکن هر چه گذشت و نوشته‌‌هایشان بیشتر منتشر شد این گمان در من بیشتر تقویت شد. البته من نمی‌خواهم بگویم همه آنهایی که با این جمعیت هستند این جوری‌‌اند. ممکن است در میان آنها افرادی باشند که واقعاً به اسلام اعتقاد داشته باشند و چه بسا افرادی که فریب آنها را خورده باشند لیکن اساس تشکیلات این جمعیت روی اعتقاد به اسلام نیست.»
به تدریج سازمان مجاهدین پس از سال 1351 به مارکسیسم گرایش بیشتری پیدا کرد. در اواخر سال 1352 اعضای سازمان به مطالعه گسترده‌ای درباره انقلابیون کوبا، ویتنام، چین و روسیه مشغول شدند. در اواسط سال 1353 اعضای فعال خود را به کارخانه‌ها فرستادند و در اواخر همان سال برخی سران آن از ضرورت ترکیب مارکسیسم و اسلام سخن گفتند.
اما سرانجام در اردیبهشت 1354 بیشتر رهبران سازمان که هنوز آزاد بودند در بیانیه‌ای به تغییر ایدئولوژی و پذیرش مارکسیست ‌ـ لنینیست و کنار نهادن اسلام از سازمان رأی دادند. کادر رهبری سازمان در جزوه‌ای با عنوان بیانیه مواضع ایدئولوژیک اعلام کرد که پس از ده سال زندگی مخفی، چهار سال مبارزه مسلحانه و دوسال باز‌اندیشی ایدئولوژیکی گسترده، به این نتیجه رسیده است که نه اسلام، بلکه مارکسیسم فلسفه انقلابی راستین است.آنها نوشتند «ما هرچه پوستین هزار و چهارصد ساله اسلام را با توجیهات علمی وصله می‌نمودیم، بخش دیگری از آن دچار پارگی می‌شد.» زیرا اسلام ایدئولوژی طبقه متوسط است ولی مارکسیسم ایدئولوژی «رستگاری و رهایی طبقه کارگر.»

شکاف در سازمان
با این چرخش ایدئولوژیکی کامل، شکاف عمیقی در سازمان مجاهدین پدید آ‌مد. در حالی که برخی از اعضای سازمان به ویژه در تهران از این تغییر موضع پشتیبانی می‌کردند، اعضای دیگر بویژه در استانها، اسلامی باقی ماندند. سازمان مجاهدین به دو جناح رقیب تقسیم شد که هر یک نشریه، تشکیلات و فعالیتهای ویژه خود را داشت و رقبای خود رابه طرح کودتا، کشتن سران و لو دادن یکدیگر متهم می‌نمود. جناح مجاهدین مارکسیست به فعالیت‌های کارگری خود شدت بخشید، خواستار تشکیل یک حزب کارگری جدید شد،‌ نشریه قیام کارگر را منتشر کرد. اما عدم همکاری نیروهای اسلامی با سازمان، اختلافات داخلی و حجم اطلاعات زیادی که به دست ساواک رسیده بود باعث شد تا ساواک به سرعت سازمان را از هم فروپاشد.
ظرف چند ماه بقایای نیروهای سازمان اعم از مارکسیست و مسلمان به چنگ ساواک گرفتار شدند و از اواسط سال 1355 دیگر عملاً سازمان وجود خارجی نداشت.

جمع آوری سلاح
در جریان پیروزی انقلاب، چند تن از کادرهای قدیمی آن از زندان آزاد شدند،‌ به سرعت شروع به سازماندهی کردند و در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب به جمع‌آ‌وری میزان زیادی اسلحه مبادرت ورزیدند. این گروه از همان روزهای اوج انقلاب به انحاء مختلف در مقابل نظام نوپای جمهوری اسلامی ایستادند و برای جذب جوانان و توده‌های مردم و انجام کارهای سیاسی، «جنبش ملی مجاهدین» را تأسیس کردند. سازمان مجاهدین خلق در آستانة پیروزی انقلاب مجموعاً تشکیلاتی با 150 عضو بود؛ در حالی که در نیمة دوم سال 1359، پراکندگی دفاتر و اعضاء و هواداران تشکیلاتی به چند برابر رسیده بود.
23 بهمن، زمانی که سازمان طی اطلاعیه ای علنی اعلام وجود کرد، کادر مرکزی 15 نفره آن شکل گرفت و ساختمانی در نزدیکی میدان ولی عصر (عج) را به خود اختصاص داد و در آن به سازماندهی نیروهای خود پرداخت. سعادتی یکی از آن 15 نفر نیز شرکت نولکو را برای پوشش فعالیتهای سازمان به وجود آورد، شرکتی که آغاز مواجهه این سازمان با نظام را تسریع بخشید.
محمدرضا سعادتی که به تعبیر خسرو تهرانی حتی از موسی خیابانی نیز به مسعود رجوی نزدیک تر و به عنوان نفر دوم سازمان مجاهدین خلق شناخته می شد، هنگام در اختیار گذاشتن پرونده سر لشکر مقربی به ولادیمیر فنسینکو (دبیر اول سفارت شوروی) در شرکت نولکو در 6/2/1358 دستگیر شد. او در قبال ارائه این اسناد برخی نیازهای سازمان را نیز اعلام کرده بود که از آن جمله اسلحه بود. بر این اساس می توان با اطمینان گفت که سازمان از همان روزهای نخست در راه مقابله مسلحانه با نظام بوده است.
به این موضوع در کتاب " جمع‌بندی یکساله مقاومت" که منعکس کننده سلسله مصاحبه های مسعود رجوی در سال 1361است مورد اشاره قرار گرفته که مجاهدین (منافقین) حتی قبل از ورود [امام] خمینی به ایران، می‌دانستند که در نهایت با وی کنار نخواهند آمد و کار به جنگ مسلحانه خواهد کشید. رجوی می‌گوید: " حتی یک سال قبل از ورود [امام] خمینی به ایران، از روی اطلاعیه‌هایی که می‌داد، تفکر و ماهیتش را به طور مکتوب، تحلیل نموده ... در این تحلیل که بعدا خبرش در زندان به گوش رفسنجانی هم رسید ـ آشکارا گفته بودیم که اگر [آیت‌الله] خمینی بیاید باز انقلاب دیگری لازم خواهد بود."
بر اساس همین بینش بود که سازمان منافقین در روزهای پرتلاطم بهمن 1357 بیش از هر چیز در اندیشه تخلیه سلاح پادگانها بود.
در کتاب «کا.گ.ب در ایران» که به قلم کوزیچکین یکی از مأموران این سازمان در ایران نوشته شده است، در این خصوص آمده است: «برقراری روابط ما با سازمان مجاهدین خلق، علیرغم توهماتی که آنها داشتند، به خوبی پیش می‏رفت و گسترش می‏یافت. مجاهدین در جریان حمله به سازمانهای رژیم شاه، سفارتخانه‏های ایالات متحده و بریتانیا، توانسته بودند آرشیو اسناد ساواک را بدست آورند. وقتی این خبر را به مسکو منتقل نمودیم، بلادرنگ خطاب به ما چنین نوشتند: بلافاصله با مجاهدین تماس بگیرید و از آنها اسناد مربوط به دخالت و هدایت مزدوران اطلاعاتی شوروی در ارتش و سایر دستگاهها و به خصوص پرونده سرلشگر مقربی را در ساواک بخواهید...
وی 30 سال عامل K.G.B بود، از زمانی که افسری جوان بود. در سال 1945 به خدمت این سازمان درآمد. او بهترین عامل رزیدنسی به حساب می آمد و اطلاعات محرمانه ای را که واقعاً برای اتّحاد شوروی حایز اهمیت بود? در اختیار ما می گذاشت. در طی سال ها، ترقّی بسیار کرد و مسئول خرید اسلحه از آمریکا و دیگر کشورهای غربی شد... دیگر جانشینی برای او یافت نمی شد؛ به این علت بدیهی است که مقربی تنها عامل رزیدنسی بـود... با از دست رفتن مقربی، در رزیـدنسی یک خـلا اطّـلاعاتی پـیدا شـد؛ اضـافه بـر ایـنها? او عـملاً هـمه افسـران اطلاعاتی را که در زمان های مختلف و در آن دوران طولانی همکاری با او کـار کرده بودند، می شناخت...»
بر اساس این خاطرات سعادتی از همان زمان تقاضای پشتیبانی سلاح از سوی شوروی را داشته و در جواب به این سوال که با وجود اسلحه های غنیمتی از پادگان ها چه نیازی به چنین امری است، گفته بوده است که اسلحه های ما تنها برای یکسال کافی است. پروژه ای که با دستگیری سعادتی نیمه کاره ماند.

 

 

 

اولین رویارویی مسلحانه

 

سران سازمان در اولین واکنش به دستگیری سعادتی به محضر امام (ره) رفتند. از آن دیدار که در همان روز دستگیری اتفاق افتاد در صحیفه نور تنها چند جمله مختصر منعکس گردیده است. امام خمینی (ره) در بخشی از سخنان خود ضمن تاکید بر اهمیت تلاش‌های سازنده به خاطر نجات کشور از بازگشت به اوضاع سابق، فرمودند: اسلام بیش از هر چیزی به آزادی عنایت دارد و در اسلام خلاف آزادی نیست؛ الا در چیزهایی که مخالف با عفت عمومی است.
در این دیدار که در قم انجام شد، مسعود رجوی، موسی خیابانی و تنی چند از اعضای سازمان حضور داشتند. کیهان که آن روزها در سیطره سازمان بود، تیتر بزرگی از صفحه اول شنبه 8 اردیبهشت را به این دیدار اختصاص داد و با ذکر جمله ای از مسعود رجوی از ملاقات یکساعته اعضای سازمان با امام خبر داد و نوشت کلیه ملاقاتهای امام 6 روز متوقف شد.
با این حال، امام (ره) نه تنها ملاقاتها را متوقف نکردند بلکه فردای دیدار با مجاهدین، بیش از هر روز دیگری ملاقات داشتند و در دیدار کارکنان صنعت نفت فرمودند: «عزیزان من! ...توطئه‌ها را، توطئه‌های بزرگ را، در همه اقشار، در همه موارد، خنثی کنید. من قبلاً گفته بودم که غائله ایجاد می‌کنند شیاطین؛ هر روزی به اسمی. ما باید از این غائله‌ها جلوگیری کنیم، هوشمند باشیم، غائله‌ها را با هوشیاری توجه کنید و خنثی کنید. ممکن است پس از چند روز دیگر یک غائله دیگر بلند بشود. از اولاد من یکی ترور بشود یا خودم. اینها باید بدانند که نهضت ما قائم به شخص نیست؛ نهضت ما همگانی است؛ همه ملت رهبرند؛ همه بیدار شده‌اند. گمان نکنند که با ترور، کاری انجام می‌دهند. ملت ما راه خود را یافته است. ما از این دسیسه‌ها نمی‌ترسیم.» از این جملات به نظر می رسد در آن تاریخ (سه روز پیش از شهادت آیت الله مطهری) گفتگوهایی در میان امام و آنها رد و بدل شده که امام آینده آنها را به آنها تذکر داده و باز تاکید فرموده اند با ترور نمی توانند کاری از پیش ببرند.
نکته جالب تر این دیدار موضوعی است که مسعود رجوی 17 سال بعد بدان اعتراف می کند، سازمان تقاضای این دیدار را قبل از دستگیری سعادتی داده بود، آنها در اواخر فروردین سال 1358 به دلیل شهرت یافتن به خروج از اسلام و نامسلمانی پس از دیدار با مرحوم سید احمد خمینی تقاضای دیدار با امام را کرده بودند تا بدین وسیله کسب اعتبار نمایند و برای بدست آوردن نظر مطلوب امام خمینی شهادتین خویش را در مطبوعات روز اول اردیبهشت منتشر نمودند!
این دیدار نتوانست در تغییر دیدگاه امام و یا آزادی سعادتی اثری بگذارد. دستگیری این عضو ارشد سازمان منافقین برای تکمیل تحقیقات و یافتن دیگر سرنخها کاملا محرمانه انجام گردیده و خبر آن منتشر نگشته بود تا سرانجام دستگیری سعادتی توسط سازمان مجاهدین انقلاب افشا گردید. این امر که بدون هماهنگی رخ داده بود در کنار به نتیجه نرسیدن لابی های محرمانه آنها سبب گردید سازمان مجاهدین خلق از 25 خرداد 58 تا 9 تیرماه آن سال بیش از 7 اطلاعیه در حمایت از وی صادر نماید که به توجیه عمل او در برقراری ارتباط با شوروی و ادعای شکنجه وی می پرداخت.
در ادامه جوسازی ها در مسیر رسیدگی به این پرونده در 17 تیرماه در مشهد مردم به مواضع سازمان اعتراض کردند که اولین تیراندازی اعضاء سازمان به سوی مردم از این نقطه آغاز شد. این حادثه اگرچه تلفاتی نداشت اما نشان از آغاز رو در رو قرار گرفتن سازمان با نظام و ملت داشت.

رویارویی نهایی
آنان سال 1358 را «سال افشاگری ارتجاع» و سال 1359 را «سال مقاومت» اعلام کردند. این پدیده نشان می‌دهد که مجاهدین خلق عرصة سیاسی کشور را با دیدگاهی استراتژیک به عنوان صحنة نبرد و رویارویی می‌‌نگریستند. در وهلة اول قصد تضعیف پایگاه مردمی روحانیت بالاخص رهبری امام خمینی (ره) داشتند و در وهلة بعد در پی یک حکومت جانشین برای جمهوری اسلامی بودند.
فعالیت‌های تبلیغی سازمان مزبور، همواره با توسل به شخصیت‌های محبوب مردم انجام می‌شد. در ابتدا تظاهر به پیروی از امام خمینی(ره)، اظهار نزدیکی به آیت‌الله طالقانی و بعدها مصادرة آنچه که توسط مجاهدین خلق «محبوبیت سیاسی بنی‌صدر» تصور می‌شد، گویای این فرایند است.
از آنجا که اختلافات سیاسی به مرور موجب آن شد که پاره‌های پراکنده‌ای از انواع مشروعیت سیاسی و اجتماعی، مورد اختلاف، معلّق و تصاحب نشده باقی بمانند و سازمان مجاهدین خلق به مصادرة بخش‌هایی از این پاره‌های پراکندة مشروعیت‌های فاقد متولّی بپردازد، در مورد مشروعیت مطلق و همه‌جانبة امام(ره) نیز دچار توهم گردید. سران سازمان از این واقعیت غافل بودند که جذابیت تام و مقبولیت عام رهبری و گفتمان حضرت امام(ره) هیچ‌گاه در فضای خرده مشروعیت‌های سرگردان مبادله نمی‌شود. عدم درک صحیح این واقعیت، آنان را به ورطة پیوند حیات سیاسی این سازمان با حیات سیاسی بنی‌صدر و سایر جریانهای ضدانقلاب سوق داد که درنهایت به واقعة 30 خرداد 1360 منجر شد.
سران مجاهدین خلق، نسبت به میزان توان و امکانات خود، همواره دچار نوعی توهم و خودشیفتگی بودند. برآوردهای ایشان نسبت به سازمان‌شان، واقعیت را نشان نمی‌داد. در نتیجة این تحلیل، به سیاست تهدید و عداوت قهرآمیز روی آوردند و با پیروی از رویة «همه یا هیچ» ، در انتظار تصرف کامل حاکمیت سیاسی بودند. سران این سازمان هیچ‌گاه درصدد شناخت نفوذ و محبوبیت فراگیر امام(ره) و نیروهای پیرو وی برنیامدند. این واقعیت که برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در 30 خرداد 1360 بر روی آراء بنی‌صدر سرمایه‌گذاری کردند، نشانگر بی‌اطلاعی آنان از گسترش عام گفتمان امام خمینی(ره) بود؛ چرا که عمدة آرای بنی‌صدر، ناشی از آن بود که وی خود را پیرو خط امام خمینی(ره) نشان داده بود. مشروعیت بنی‌صدر نیز همانند مشروعیت دولت بازرگان، تبعی و نامستقل بود؛ زیرا در باور عمومی، رهبری قدسی امام خمینی(ره) تنها عنصر مشروعیت بخش نظام به شمار می‌رفت.
در اردیبهشت 1360 سازمان مجاهدین خلق طی یک اقدام تاکتیکی و عوام‌فریبانه از امام خمینی(ره) درخواست ملاقات کرد. امام خمینی(ره) در پاسخ تأکید کرد که اگر شما اسلحه‌ها را تحویل دهید، من نزد شما می‌آیم. آشکار بود که نه تنها هیچ تلاش مناسبی از سوی آنها صورت نگرفت بلکه روند تشدید خشونت و آماده‌سازی شورش مسلحانه توسط منافقین گسترش یافت. در نتیجه، نزاعی شکل گرفت که با آمادگی قبلی و سازماندهی منافقین در روز 30 خرداد 1360 به اوج خود رسید.
در تبیین شرایط و عوامل ورود سازمان منافقین به شورش مسلحانه تمام عیار علیه نظام جمهوری اسلامی در 30 خرداد 60 به این واقعیت نیز بایستی تأکید شود که سازمان توانسته بود تا پیش از آن به «محور» اصلی کلیه گروههای متخاصم و معاند نظام از طیف چپ تا راست تبدیل شود. سازمان بعد از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام(ره) رسماً با صدور اطلاعیه‌ای از وی حمایت کرد و با تظاهرات پراکنده در بعضی نقاط کشور مقدمات شورش علیه نظام را آغاز نمود.
پس از تصویب بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی، سازمان که می‌پنداشت بهانه و فرصت مناسبی برای اعلام شورش علیه امام و نظام جمهوری اسلامی به دست آورده است به سرعت به تدارک و آماده‌سازی یک حرکت مسلحانه وسیع و گسترده در 30 خرداد 60 پرداخت. سی‌ام خرداد روزی بود که طرح عدم کفایت رئیس جمهور در جلسة علنی مجلس به بحث و رأی‌گیری گذاشته می‌شد.
در رهنمودهای درون گروهی به اعضاء و هواداران تشکیلاتی سازمان در آن زمان، اینگونه اعلام موضع شد:
«کارهای پراکنده کافیست و آمادگی لازم در مردم به وجود آمده است. راهپیمایی‌های مقطعی اثر خود را کرده و مرحله گذار کمی به کیفی رسیده است. زمینه عینی انقلاب آماده است و ما اگر زمینه ذهنی را آماده کنیم انقلاب انجام می‌شود. این قابل پیش‌بینی است که پس از قیام 30 خرداد تمامی امکانات سرخ [= غیرقابل استفادة علنی] ما سفید بشود.»
عصر روز سی‌ام خرداد درگیری‌های وسیع و گسترده‌ای توسط دسته‌های مسلح سازماندهی شدة میلیشیا و هواداران سازمان در سطح شهر تهران رخ داد و در بعضی شهرستانها نیز اقدامات مشابهی از سوی عوامل سازمان انجام شد. با صدور اطلاعیه سیاسی نظامی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از آن تاریخ این سازمان رسماً وارد جنگ مسلحانه و قتل و کشتار مردم وفادار و علاقمند به نظام جمهوری اسلامی گردید.
حضور خودجوش و گسترده مردم نقاط مختلف کشور در تظاهرات خیابانی روزهای 30 و 31 خرداد در تجدید پیمان با رهبری انقلاب و اعلام حمایت از مجلس شورای اسلامی ومخالفت با بنی‌صدر و سازمان عملیات ارعابی وشورشگرانه سازمان را با ناکامی مواجه ساخت.
بعد از این روز موج ترورهای گسترده سازمان در نقاط مختلف کشور اقشار گوناگون مردم از پیر و جوان و کسبه جزء، کارمند، کارگر، جهادگر، سپاهی، نمازگزاران مساجد، نیروهای بسیجی و نوجوانان و جوانان اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزی و دانشجویی و نظائر آنها را آماج خود قرار داد. در این حملات تروریستی چند هزار تن طی سالهای دهة 60 به شهادت رسیدند. حتی به اعمال فجیعی مانند آتش زدن کانکس نیروهای جهادگر در زاهدان با یک نوزاد شیرخواره، به آتش کشیدن اتوبوس حامل مردم در شهر شیراز، شکنجه و سوزاندن منجر به شهادت سه تن از پاسداران، قتل‌عام یک خانواده روزه‌‌دار بر سر سفره افطار و اقداماتی از این دست که در تاریخ گروه‌های تروریستی جهان کم‌سابقه و بعضاً بی‌سابقه بود، مبادرت نمودند.

فرار به آغوش دشمن خلق
با ورود سازمان منافقین به فاز مسلحانه، نگاه مدارا محور امام با آنها نیز به پایان رسید و نظام کمر همت به برقراری امنیت بست. عزت مطهری (شاهی) در خاطرات خود می گوید: "در 30 خرداد 1360 آنها راه‌پیمایی بزرگی در خیابان انقلاب صورت دادند. جمعیت نسبتاً زیادی هم به میدان آوردند، شعارهای تند و احساسی می‌دادند و اعلان جنگ مسلحانه کردند.
اعلامیه "اعلان جنگ مسلحانه" آنها دو روز جلوتر پخش شد .ما راه‌پیمایی و اجتماع آنها را غیر قانونی اعلام کردیم. از این زمان به بعد دیگر من به تنهایی نبودم، من به عنوان کمیته و انتظامات شهر و لاجوردی و بهشتی و قدوسی به عنوان دادستان هم بودند.
آنها در30 خرداد 60 در میدان انقلاب، ترمینال و چند جای شلوغ شهر درگیر شدند، اسید و مواد آتش‌زا و گوگردی به سر و صورت مردم ریختند، نمک به چشمها پاشیدند، با تیغ موکت بری تعدادی را زخمی کردند.
از آن پس تصمیم گرفتیم تعدادی را که از قبل شناسایی کرده بودیم دستگیر کنیم. آنها را بازداشت ، محاکمه و زندانی می‌کردیم. نظام تصمیم به برخورد با آنها گرفته بود."
رفتار نابخردانه سازمان در نمازجمعه آن هفته تهران توسط حضرت آیت الله خامنه ای موشکافی شد و معظم له بلافاصله در 6 تیر ماه 1360 مورد سوء قصد قرار گرفت.
برنامه ریزی سازمان با انفجار 7 تیر تکمیل شد که در آن، آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران نظام و انقلاب به خاک و خون کشیده شدند. همزمان با این اقدام که توسط رابطین سازمان پیشتر به اطلاع اعضای زندانی آن رسیده بود، برنامه ریزی شورش در داخل زندان توسط سعادتی صورت گرفت و پس اعلام خبر انفجار حزب جمهوری اسلامی، تعدادی از هواداران و اعضاء مجاهدین در زندان با شنیدن این خبر شروع به خواندن سرود و پایکوبی کردند و جو زندان را ملتهب کرده و به هم ریختند.
آیت الله گیلانی و شهید لاجوردی آنها را به محوطه زندان اوین آوردند و به صحبت و نصیحت آنها پرداختند که در این مرحله افجه ای طبق برنامه ریزی قبلی و با هدایت سعادتی از موقعیت خود در میان نگهبانان زندان سوء استفاده کرده و اسلحه ای را از نگهبانی گرفته و به سوی محوطه خیز بر می دارد تا آیت الله محمدی گیلانی و لاجوردی را ترور کند. در این حادثه شهید کچویی با رفتاری نا جوانمردانه به شهادت می رسد .
بر خلاف تحلیل سازمان که گمان می کردند با انفجار حزب جمهوری اسلامی، نیروهای حزب اللهی مرعوب می شوند و عناصر آنها فرصت کودتا می یابند و عناصر زندانی نیز با این شورش آزاد می گردند، فضا علیه منافقین تشدید شد و مردم در خیابانها به راهپیمایی و عزاداری پرداختند. در همین روز بود که همزمان با شورش سعادتی از داخل زندان چندین ماشین اسلحه غیر مجاز که توسط اعضای سازمان در خیابانهای تهران به سوی مراکز منافقین در حرکت بودند، شناسایی شد.
با دقت عمل مسئولین و مواضع ارشادی حضرت امام تا قبل از این مرحله، رفتار تروریستی این گروهک به شدت از سوی مردم ترد شد و با ابتکار شهید لاجوردی و تاسیس سلزمان اطلاعات 36 میلیونی بخش زیادی از منافقین به سرعت توسط نظام دستگیر شدند.
مسعود بنی صدر، پسر عموی رییس جمهور معزول و عضو وقت سازمان منافقین در کتاب خاطرات خود با اشاره به این موضوع می نویسد: " وجود انبوه افراد وفادار به آیت الله خمینی ... بیانگر این نکته است که او در وضعیت غیر قابل تصوری قرار داشت و علاوه بر این می توانست با یک سخنرانی، اطلاعیه یا دعوت عمومی افراد بسیاری را به پای تظاهرات و نمازهای جمعه بکشاند که به خصوص نمونه های بسیاری از آن در همان حوالی خرداد 1360 اتفاق افتاد و به آن ها اشاره گردید.
حتی بسیاری از خانواده های اعضای فعال سازمان نیز معتقد بودند که آیت الله خمینی چون هم رهبر مذهبی است و هم از اولاد پیامبر، مخالفت با او یعنی مخالفت با پیامبر(ص) و لذا حتی با وجود بسیاری از مشکلات اقتصادی، مخالفت با او را نوعی فروختن دین به دنیا می دانستند و حاضر به مبارزه با او نمی شدند و بسیاری نیز نقش اطلاعات 36 میلیونی مورد نظر او را بازی می نمودند و حتی فرزندان مجاهد خویش را به حکومت تحویل می دادند"
جالب آنکه مسعود رجوی نیز در بخشی از جمع بندی یکساله، یکی از علل سکوت سازمان در اوایل انقلاب را پایگاه نود و نه درصدی آیت الله خمینی ذکر کرده بود و معلوم نیست از کجا سازمان دریافت که این پایگاه در طول کمتر از دو سال و نیم یعنی از بهمن ماه 1357 تا خرداد 1360 شکسته شده و از بین رفته باشد تا سازمان بتواند به حرکتی ضد امام خمینی دست بزند؟
پس از شکست بزرگ در فراخوان عمومی به جنگ مسلحانه با نظام، بنی صدر که همزمان از مسئولیت عزل گردیده بود به اتفاق مسعود رجوی مخفیانه و با آرایشی زنانه توسط خلبان شاه از کشور گریختند.
یکی از اعضای سابق سازمان منافقین در خاطرات خود می گوید: "رجوی بعد از قدرت نمایی میلیشیایی در 30 خرداد 1360 و عدم سقوط رژیم، از تهران فرار کرد و به فرانسه گریخت. او همه هواداران را بدون هیچ گونه واهمه‌ای گذاشت و فرار کرد... رجوی عاشق دختر بنی‌صدر شده بود و تصمیم به ازدواج با وی را در پاریس در سر می‌پروراند که ضمن آن رابطه بنی‌صدر را با شورای ملی مقاومت [نامی که سازمان برای فعالیت های اروپایی خود برگزیده بود]، از این طریق مستحکم کند.
با نا امن شدن ایران برای منافقین نیروهای باقی مانده از ترس معرفی توسط مردم و دستگیری به عراق فرار کردند. مجموعة جریان تروریسم ضدمردمی سازمان منافقین به مثابة تکمیل عملیات ارتش بعث متجاوز عراق علیه تمامیت ارضی و استقلال کشور محسوب می‌‌گردید. پیوند سازمان و رژیم متجاوز صدام که به طور محرمانه از سال ?? آغاز گردیده بود و در سال ?? به امضاء پیمان رسمی با طارق عزیزمنجر شد ، تا به آنجا رسید که سازمان از سال 1364 علناً و رسماً وارد خاک عراق شد و با استقرار در پادگانهای ارتش صدام به عنوان بخشی از سیستم سرکوب و جنایت و تجاوز رژیم بعث به ایفای وظایف خویش پرداخت و سرانجام با سرنگونی صدام با دوگانگی رفتار حامیان غربی خود روبرو گردید. همینک ریزش بسیار بالایی در میان اعضای این سازمان رخ داده است که باقیمانده اعضا نیز در مکانهایی همچون پادگان اشرف عراق، تحت فضایی بسیار اختناق آمیز جرات خروج از سازمان را ندارند.
 ادامه دارد..

  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام

 

 خلفاء قبل از حضرت علی علیه السلام دست طماعان به بیت المال را باز گذاشته و همین سبب شد که در مدتی کوتاه گروهی با سرمایه بیت المال به ثروت اندوزی مشغول شده و ظلم و تبعیض در جامعه رواج یابد. هنگامی که حضرت علی علیه السلام به حکومت رسید در خطبه ای اعلام کرد که در بازپس ستاندن حق مردم کوتاهی نکرده و هر آنچه را که از بیت المال به غارت رفته از ید غارتگران آزاد خواهد کرد. بدیهی است کسانی که منافع خویش را در خطر می دیدند دست از فتنه جویی و آشوب برنداشته و علاوه بر ایجاد شبهه های فراوان جنگ های متعددی بر علیه حکومت حق تدارک دیدند. در جنگ جمل همسر پیامبر و برخی از بزرگان صحابه به جنگ حضرت علی علیه السلام برخاسته و همین سبب شده بود که برخی در تشخیص حق مردد شده و اشتباه کنند. و البته جمله معروف « اعرف الحق تعرف اهله حق را بشناس تا اهلش را بشناسی » در همین جنگ از دهان مبارک امیرالمؤمنین صادر شده و اصالت تعریف حق بر اساس شخصیت ها را به کلی مردود می خواند. و واعجبا که پس از اتمام جنگ و خاموش شدن فتنه گروهی ساده لوح و یا نادان از جمله حسن بصری به کشته شدن افراد توسط سپاه حضرت علی اعتراض می کنند و یا به مظلوم نمایی روی آوردند. به عنوان مثال پس از خاتمه جنگ حضرت علی علیه السلام عایشه را مورد عفو قرار داده و چهل نقابدار را همراه او ساخت تا وی را تا مدینه همراهی و محافظت کنند هنگامی که عایشه به مدینه رسید اقدام به مظلوم نمایی کرده و اظهار داشت که افراد علی در بین راه مرا مورد اذیت و آزار قرار داده اند. و البته نقابداران که زن بودند با شنیدن این سخن نقاب از چهره برگرفتند و دروغ عایشه بر همگان معلوم گشت.

 

سیاستی که جبهه دوم خرداد و باند هاشمی رفسنجانی پیش رو گرفته اند نیز برگرفته از سیاست مخالفان حضرت علی علیه السلام است. اینان ابتدا از ایراد انواع افترا به دولت نهم گرفته تا  پخش سی دی هایی که در آن سخنان رییس جمهور مونتاژ شده بود و ارائه نمودارهای جعلی سعی داشتند  افکار عمومی را برضد دکتر احمدی نژاد تحریک کنند. و پس از آن که دکتر احمدی نژاد با اختلاف بیش از ده میلیون رأی مجددا به ریاست جمهوری برگزیده شد تلاش نمودند تا با طرح ادعای تقلب در انتخابات از خود در اذهان قهرمان بسازند و شکست خویش را توجیه سازند. و پس از آنکه نیروهای امنیتی با آشوبگران و اخلال کنندگان نظم عمومی برخورد قهری داشتند نیز آقای موسوی با اقتدا به سیره حسن بصری اقدام دولت بر علیه آشوبگران را محکوم نمود.

 

اگر سیاست موسوی و حامیانش با سیاست فتنه گران جنگ جمل مقایسه شود شباهتهای عدیده سیره آنان به وضوح نمایان خواهد شد. 

 

این رویه خطبه امیر المؤمنین علیه السلام در وصف منافقان ( خطبه 194 نهج البلاغه ) را تداعی می کند که فرمود:

 

« ای بندگان خدا شما را به ترس از خدا سفارش می کنم و شما را از منافقان می ترسانم. زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند، خطاکارند و به خطاکاری تشویق می کنند. به رنگ های گوناگون ظاهر می شوند، از ترفندهای گوناگون استفاده می کنند، و درهر کمینگاهی به شکار شما می نشینند. قلب هایشان بیمار و ظاهرشان آراسته است. در پنهانی راه می روند، و از بیراهه ها حرکت می کنند. وصفشان دارو، گفتارشان درمان، اما کردارشان دردی است بی درمان. بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند، و بر بلاء و گرفتاری مردم می افزایند، و امیدواران را ناامید می کنند. آنها در هر راهی کشته ای، و در هر دلی راهی، و بر هر اندوهی اشک ها ( اشک تمساح ) می ریزند، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند، و انتظار پاداش می کشند. اگر چیزی را بخواهند اصرار می کنند و اگر ملامت شوند پرده دری می کنند، و اگر داوری کنند اسراف می ورزند. آنها برابرهر حقی باطلی، و برابر هر دلیلی شبهه ای، و برای هر زنده ای قاتلی، و برای هر دری کلیدی، و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند.
با اظهار یاس ( سیاه نمایی) می خواهند به مطامع خویش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و کالای خود را بفروشند. سخن می گویند اما به اشتباه و تردید می اندازند، وصف می کنند اما فریب می دهند ( توصیف غیر واقعی از شرایط جامعه )، در آغاز راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می کشانند، آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش جهنم می باشند: أُولئک حزب الشیطان، الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

دیروز عصر با خانم رفته بودیم خرید. شب از مسیر چهارراه شهدا و خیابون آزادی برمی گشتیم خونه که سر چهارراه زرینه یکی از دوستان به موبایل تماس گرفت و من مجبور شدم برای جواب دادن تلفن بعد از چهارراه کنار خیابان بایستم. در حین صحبت متوجه شدم که یک دختر و پسر جوان کنار خیابان ایستاده اند و پسر مطلبی را برای دختر توضیح می داد. البته بخاطر اینکه متاسفانه من توی این مسائل خیلی شوتم متوجه قضیه خاصی نشدم ولی خانم که متوجه غیر عادی بودن شرایط شده بود به سمت اونا رفت و تا به نزدیکی اونها رسید پسره با سرعتی خاص به پیاده رو برگشت و به من که نگاهش می کردم گفت: خوب نگاه کن مگه چیه؟ منم به رگ غیرتم برخورد و از موتور پیاده شدم و دنبالش راه افتادم. جوان که سعی کرده بود تیپ بزنه ولی از قیافه و از لباسهاش که با هم ست نبودند براحتی می شد فهمید که در یک خانواده متوسط زندگی می کنه رفت سر چهارراه و جلوی یکی از مغازه ها ایستاد. وقتی بهش رسیدم گفتم: چی میگفتی تو پیاده رو کرکری میخوندی؟! جوان با دیدن من که معمولا با لباس شخصی تردد میکنم و بخاطر محاسن بلند و ییراهنی که همیشه روی شلوار می اندازم قیافه ام به بچه بسیجیهای خفن دوآتیشه شباهت داره ، حسابی جا زده بود گفت: شما بسیجیها از ما چی میخواید مثلی که تنت حسابی می خاره! من که دیدم چاره ای ندارم جز اینکه از موضع قدرت باهاش صحبت کنم، گفـتم: اتفاقا تویی که تنت می خاره نکنه دوست داری بگم بچه ها بیان سر وقتت؟! _ وقتی که دیدم ترفندم کارساز شده و اندکی از باد بینی جوانک خالی شده بهش گفتم: البته من فعلا نمی خوام برات دردسر درست کنم ولی خودت حاضری کسی مزاحم ناموست بشه؟ ولی پسر قصه ما که بخاطر از دست دان یه طعمه دندونگیر حسابی حالش گرفته شده بود گفت: شماها همه تون همینجوری هستید. من گفتم: چه جوری اینکه نمی ذاریم امثال تو مزاحم ناموس مردم بشن ناراحتت کرده؟ در همین حین دو سه نفر از افرادی که جلوی اون مغازه ها بودند دور منو گرفتن و گفتند: حاجی این دفعه رو ببخشش جوونه و جاهله!! جوانک هم فرصت را مغتنم شمرده و با یکی از دوستاش سوار موتور شدن و از اونجا رفتن.

 

منم برگشتم سمت موتور و از خانم پرسیدم جریان چیه؟ خانم گفت: این پسره دست دختره رو گرفته بود و هی بهش التماس میکرد بیا برات ماشین بگیرم با هم بریم و دختره مدعیه که می خواسته مزاحمش بشه و بزور اونو با خودش ببره. دخترک به ما گفت حالا که اونا رفتن دیگه میتونه خودش ماشین بگیره و ما هم سوار موتور شدیم و راه افتادیم بریم که نزدیک چهارراه مقدم خانم گفت: برگرد بریم ببینیم دختره چیکار کرد؟ نکنه دوباره اون جوون مزاحم برگرده و بخواد مزاحم بشه. بلافاصله برگشتم چهارراه زرینه که متوجه شدم  خانم جوون که حسابی هم تیپ زده بود داره کنار خیابون راه میره و متاسفانه همون جوون دوباره در حالی که ترک یه موتور نشسته بود دنبال دخترک راه افتاده بود و دو پژو 206 دیگه هم داشتن براش بوق میزدند. جوان مزاحم با دیدن ما که کنار دخترک ایستادم متواری شد و پژو ها هم با دیدن فرار جوان موتوری راه خودشونو کشیدن و رفتن. بلافاصله یه پژو 206 صندوقدار که راننده ش آدم ظاهر الصلاحی به نظر می رسید وایساد و  کارت خودشو به من نشون داد و گفت من توی سپاه کار می کنم اجازه بدید این دختر رو برسونم . با اصرار خانم دخترک سوار ماشین شد و ما هم که نگران بودیم پشت سر پژو راه افتادیم تا یه وقت خدای ناکرده اتفاق بدی نیفته. راننده اتومبیل مسافر بدحجاب ما رو به مقصد رسوند و ما هم با خیالی آسوده رفتیم خونه.

 

امروز که به اتفاق دیشب فکر می کردم با خودم گفتم که اگه این دختر با اون سر و وضع کذایی بیرون نمی یومد شاید این اتفاق نمی افتاد از طرفی دلم برای جوانک هم می سوخت و شاید اگر مشکل ازدواج جوونها حل می شد کمتر شاهد این قبیل اتفاقات در سطح جامعه بودیم.

 

 مسئله دوم نحوه مقابله با این قبیل حرکات هست. امر به معروف و نهی از منکر اگه به نحو درست اجرا نشه چه از حیث افراط و چه تفریط عواقب بدی رادر پی خواهد داشت. و البته برخورد تند فقط لجاجت طرف مقابل را در پی خواهد داشت البته منظورم این نیست که سخن کسانی که دم از تسامح و تساهل می زنند سخن درستیه ولی برخورد قهری با این افراد راه حل اولیه نیست و چه بسا در بسیاری موارد بشه با مهربانی و تذکر دوستانه جلوی فاجعه رو گرفت.البته وقتی که شخص مزاحم با تذکر دوستانه دست از مزاحمت نکشه به هر نحو ممکن باید از ناموس مسلمین دفاع کرد.

 


  
  

مهندس موسوی تا دیشب گمان می کرد  که پیروز رقابت انتخاباتی خواهد بود  و شاید به همین خاطر هم بود که دست از سیاه نمایی و شایعه سازی علیه دکتر احمدی نژاد برنداشت و در این راه از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.

 

دیشب آقای موسوی در پیامی خود را پیروز میدان خوانده و از مردم شریف ایران خواست تا در شامگاه میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها به جشن و سرور بپردازند  غافل از اینکه این جشن و سرور، جشن و سرور پیروزی قاطع احمدی نژاد و رسوایی شایعه سازان خواهد بود

 

متن پیام مهندس موسوی در جمعه شب 22/3/88 بدین شرح است:

 

به نام خدا
مردم شریف ایران
ضمن تشکر از حضور پر شور و استقبال گسترده شما از انتخابات ریاست جمهوری، به اطلاع می‌رساند طبق گزارش‌ها و مستندات واصله علی رغم تخلفات و کارشکنی‌های متعدد و نارسایی‌های گسترده، مستندات واصله حاکی از آن است که رای اکثریت قاطع مردم متوجه این خدمت‌گزارشان بوده است.
از مسوولان امر می‌خواهم در شمارش آراء نهایت دقت را بنمایند و اعلام می‌کنم در غیر این‌صورت  از همه امکانات قانونی برای احقاق حقوق حقه ملت ایران اقدام خواهم کرد. 
همین‌جا فرصت را مغتنم می‌شمارم و از ملت شریف ایران می‌خواهم آماده برگزاری جشن پیروزی در شامگاه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) باشند.

 

عکس متن پیامی هم که در یکی از وبلاگهای حامی موسوی با نام تقلیدی و تکراری « بازتاب » اومده بود براتون میذارم تا هم مدرک بیانیه و هم دروغ پردازی و روباه صفتی برخی از سایتهای حامی جناح اصلاح طلب در حمایت از موسوی مشخص بشه.

 

آرزوی موسوی


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امام خمینی

خمینی روح خدا بود در کالبد زمان

 

این سخن از بیانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت ایت الله العظمی خامنه ای است. و البته سخنی به حق شایسته و بجاست.

 

در تعریف زمان گفته اند : « زمان معلول دو چیز است: 1. گذشت حوادث 2. ذهنی که گذشت حوادث را ادراک میکند. » آری خمینی روح خدا بود در حوادث. حادثه ای که رنگ الهی نداشته باشد حادثه ای مرده است چه آنچه رنگ غیر خدا پذیرد محکوم به فناست و ازطرفی ذهنی هم که آن حادثه را محاسبه میکند چنانچه رنگ خدایی نداشته باشد نخواهد توانست حق و باطل و صبغه الهی را از صبغه شیطانی و نفسانی تشخیص دهد و به خطا خواهد رفت. امام خمینی مبدأ حوادث را از طاغوت به حق تغییر داده و با روشنگری زمینه ای فراهم کرد تا اذهان نیز فرق این دو را بدانند و این است مفهوم روح خدا بودن امام خمینی و مصداق کامل « العلماء باقون ما بقی الدهر».

 


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یکی از کاربران اینجا یه فید زده بودن و نوشته بودن که 290.000 تومان پول ادکلن دادن و مستمسکشون هم همون روایت معروف بود که: "پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین مورد خرجشون عطر بوده" در پاسخ به این کاربر بسیار محترم و شریف باید بگم که معمولا مذهبیها مفهوم برخی از روایات رو خوب درک نمی کنند و بدون توجه به قرائن بهش استناد می کنند
+ آقا من کم سوادم ولی حرف من کم سواد اینه چرا عزت ملی رو می فروشید؟ مگه نه اینکه اجانب تحقیرمون میکنن که به خاطر تحریمها و زور گفتن اونا سر تسلیم فرود آوردیم تا جایی که حتی سبد کالا را هم ناشی از ذلت ایران و شکستش در برابر تحریمها میدونن!
+ ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
+ یاد پیامرسانی های پارسی بلاگی قدیمی مخصوصا آقای *محمد فیاضی* بخیر هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
+ از یزد خوشم میاد چند دوست یزدی دارم و همشون خوش ذوقن و البته متاسفانه کمی سختگیر ... مردیم از بس یزدی خنگ ندیدیم :)
+ عزت ملی در توافق هسته ای ژنو خدشه دار و رجز خوانی ها و کرکری خوانی های آمریکا و اسرائیل بیشتر شده مخصوصا اینکه اسرائیل مدعیست چون زور بالای سر ایرانیها بوده به علامت تسلیم پای میز مذاکره نشستند. منتظریم ببینیم تیم دیپلماسی ایران چه تدبیری برای بی اثر کردن این رجزخوانی ها دارند!
+ این روزها در پی فرمان مقام معظم رهبری برخی رسانه ها سعی در تشویق والدین برای افزایش نسل دارند.البته اصل این ساست کار درستی است و اصولا برنامه کنترل جمعیت کشورهای مسلمان از نقشه های شوم استکبار بوده است.به عقیدهما ایران مشکلی برای اداره یک کشور پر جمعیت ندارد اما در عین حال باید برنامه ای جامع نیز برای عدالت اجتماعی تو توزیع عادلانهامکانات و فرصتها تدوین شود
+ این وبلاگ را بخوانید
+ البته دولت پیشین دولت دروغگویان و منافقان شاید باشد اما دولت کنونی نیز فقط شیوه دروغپردازی را عوض کرده است
+ آقازاده های ترکیه ای اختلاس میکنند و پدراشون مجبور به استعفا میشن برخی از آقازاده های ایرانی بر خوان بیت المال چمبره میزنن اما ...