حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که فرزندش را ذبح میکند و چون رویای خویش را برای فرزند بازگفت اسماعیل پاسخ داد: یا ابت افعل ما تؤمر ای پدر هر آنچه را که مامور انجامش شده ای بجا آور.
حقیر گویم گویا کربلا روایت حال همه انبیاست و در هر جلوه های از جلوه های آن شرح حال یکی از انبیای الهی مرور میشود. شبیه این حکایت ابراهیم را میتوان در این روایت یافت روایتی که دل سنگ را آب و اشکها را سرازیر میسازد:
شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال روایت نموده است: حضرت ابوعبدالله الحسین علیه السلام در وادی ثعلبیه خواب قیلوله فرمود و چون از خواب برخاست فرمود: در خواب دیدم هاتفی ندا می کرد که شما شتابان به پیش می روید حال آنکه مرگ شما را سریعتر به بهشت سوق می دهد! حضرت علی اکبر فرمود: ای پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه السلام فرمود: آری به حق خدایی که بازگشت همه به سوی اوست ما بر حقیم. علی اکبر پاسخ داد: پدر! حال که ما بر حقیم از مرگ چه باک داریم.
و با اندکی دقت شباهت مکالمه ابراهیم و اسماعیل و مکالمه امام حسین و علی اکبر مشخص میشود... اما اف بر دنیا که پایان این حکایت متفاوت است اسماعیل به سلامت به خانه بازمیگردد و علی اکبر با بدن قطعه قطعه نقش زمین می شود ... السلام علی الذبح العظیم