امروز ظهر تلفن همراهم مکرر زنگ میخورد. عادت ندارم در غیر ساعات کاری شماره ناشناس را جواب بدهم اما از بس این شماره موبایلم را دیوانهوار به صدا وامیداشت بالاخره از رو رفتم و جواب دادم و گوینده مطلبی را بیان کرد که بی اختیار چند لحظه ای به صورت منقطع صحبت میکردم.
تا بحال چند بار شده که در بین تماسها و بعضا مشاورهها شاهد ابراز نظراتی عجیب و در برخی موارد مشمئزکننده و حتی نامردانه بودهام. مثلا یادم است چند ماه پیش دانشجویی با من تماس گرفت و گفت: "حاج آقا دختری دانشجو به امید ازدواج دائم با من ارتباط دارد و من میخواهم به بهانه اینکه باید شناخت اولیه صورت گیرد او را عقد موقت کنم ولی قصدم این است که پس از گرفتن کام او را رها کنم آیا این عقد از نظر شرعی صحیح است و من با توجه به اینکه چنین نیتی دارم با او محرم خواهم شد؟" (منظورش این بود که میتواند با این کار هم هوسرانی کرده و هم از گناه زنا رهیده باشد؟) و من اما در حالی که به خاطر اینهمه نامردی اشک در چشمانم نشسته بود فقط یک جمله در جوابش گفتم که: "از خدا بترس"
امروز اما تا مرد از پشت گوشی سلام و احوالپرسی کرد گریهاش گرفت و با همان لحن گریه گفت: حاج آقا چکار کنم؟! عاشق دخترم شده ام! چه خاکی بر سرم بریزم؟! و من در حالی که هم از گریه مرد و هم از شنیدن این جملات متعجب شده بودم گفتم: چطور مگر؟ مرد جواب داد: عاشق دخترم شدهام و دیگر به چشم دختر به او نگاه نمیکنم البته خوشبختانه تابحال مرتکب خطا نشده ام اما از آنجا که هم می دانم این احساسم گناه است و هم وجدانم مرا تخطئه میکند به بهانه کاری قریب یکماه است که از شهرم خارج شده و در مشهد سرگردانم! گفتم: خب چطور شد که چنین احساسی درباره دخترت پیدا کردی؟! و او جواب داد: دخترم در مقابل من پوشش مناسبی ندارد و این عدم پوشش ابتدا مرا به گناه چشم چرانی!!! و سپس به علاقه و عشق نامشروع کشانده است.
به آن مرد پیشنهاد دادم که در اولین فرصت ممکن بساط ازدواج دخترش را فراهم و او را به خانه شوهر بفرستد و تا آن زمان هم میتواند از او بخواهد که پوشش مناسبی داشته باشد، هیچگاه هنگام تنهایی او و دخترش در خانه نماند، تا آنجا که میتواند این عشق کاذب را از طریق ارتباط زناشویی با همسر کنترل کند و ...
اما پس از اتمام مکالمه با خود اندیشیدم واقعا عجب حیوانی است این بشر اگر تقوا نداشته باشد!
نمی دانم! شاید مشکل این مرد برخی اوقات برای افراد دیگر و به اشکال متفاوت ایجاد شده باشد و البته پیش از این هم در یکی از سفرهای تبلیغی به چنین موضوعی برخورده بودم (البته نه بین پدر و دختر) اما ایکاش دختران و زنان جوان در مقابل پدر و برادر و پدرشوهر و سایر محارم پوشش مناسب را رعایت کنند تا خدای ناکرده زمینه بروز چنین فجایعی فراهم نشود.
پینوشت:
البته حقیر هیچگاه اسرار دیگران را فاش نکردهام و این مورد هم با توجه به خاص بودن موضوع، برای نقلش در وبلاگ از خود شخص اجازه گرفته بودم.