بسم الله الرحمن الرحیم.
پریروز وقتی 31 سالم تموم شد یه لحظه خودمو در ذهنم وارسی کردم دیدم باورم نمیشه که اینقدر از عمرم گذشته باشه. حالا یا این بخاطر اینه که از شدت حب دنیا نمیخوام باور کنم به مرگ نزدیکتر شدم یا به خاطر ناهمگونی شخصیت و سنم هست. توضیح اینکه برخی آدما رو که میبینی به حدی شخصیتشون بزرگه که باورت نمیشه سنش به این کمی باشه شخصیت اینجور ادما رشد کرده و اگه نگیم از سن تقویمیشون بزرگتر شده حداقل اندازه واقعی همون سن رشد شخصیت داشتند. مثلا دکتر سیدعبدالعزیز قائمی طباطبائی که باورم نمیشه این مرد پرکار و این علامه خبیر 48 سال داشته باشند. یا افرادی مانند بوعلیسینا که باورت نمیشه این همه خدمات فکری و علمی و طبی و اندیشه ژرف فقط در قالب 58 سال عمر ظاهر شده باشه. و یا ... .
اما نگاه میکنم به خودم میبینم همه 31 سال در خواب سپری شده میفهمم که اینکه باورم نمیشه 31 سالمه علاوه بر حب شدید دنیا بخاطر عقب موندن شخصیت انسانی به نسبت عمرم هم هست. ولی با اینهمه ناامید نیستم. به قول معروف تا ریشه در آب است امید ثمری هست. بلکه عنایت خدا دستگیرم بشه و این خس بی سر و پا رو به رودخانه اهل ولا بندازه و به دریای معرفت برسونه.
ایمان دارم خدایی که بدیها رو تبدیل به حسنات و نیکیها میکنه بر روشنایی خانه عمر من هم تواناست که ان الله علی کل شیء قدیر.