بسم الله الرحمن الرحیم
بچه که بودم با اینکه همه سوالات درس اجتماعی را به طور کامل جواب داده بودم اما معلممان به خاطر اینکه سربه زیر و حرف گوش کن !! نبودم و با سوالاتم او را به چالش میکشیدم نمره ام را به جای بیست شانزده داده بود. آن موقع با خودم می گفتم در اجتماعی عدالت رعایت نشده و بعد به شوخی به بچه ها میگفتم عدالت اجتماعی خدشه دار شده است. آن موقع اگر بیست می گرفتم یعنی عدالت اجتماعی محقق شده است!
اما الآن وقتی پرادوها و سوزوکی های سفید و خوشگل را می بینم که در خیابان جولان می دهند و در کنار همان خیابان نظاره گر واکسی ها و ترازوداران سیاه شده از آفتاب هستم که لباسهای پرچروکشان با چروک پیشانیشان ست شده می بینم که اتفاقا نه! اینجا دیگر بیست گرفتن آن آقای بی ام و سوار و آن اقای پرادو ران از آسایش اجتماعی مساوی عدالت اجتماعی نیست.
وقتی گهگاهی سری به به خیابان پنجتن مشهد و خیابان التیمور می زنم از کوچه هایی می گذرم که دیوارهای کاهگلیش برزخ بین شهر و بیغوله را به نمایش گذاشته اند عجیب دلم می گیرد. از موتور که پیاده می شوم قیافه پریشان زنی را می بینم که با التماس از مغازه دار میخواهد به او یک پاکت شیر یارانه ای نسیه بدهد می فهمم نه! عدالت اجتماعی این نیست که چون اینها لوازم مدرن زندگی اجتماعی را ندارند نمره شان از برخورداری از امکانات و مواسات اجتماعی پنج از بیست باشد.
هی بنشینیم و باد در بوق دولت خدوم! بیندازیم که این دولت چقدر خدوم است و یاور مظلومان اما هنگام تقسیم قبض آب و برق و گاز که میشود قبض آب و برق بالاشهر داخل پاکت گذاشته شود و همان قبض در جاهای دیگر شهر در لایه ای از گرد و خاک موزائیکهای پشت در حیاط تحویل سکنین خانه شود می فهمم که قطعا یک جای کار ایراد دارد. می فهمم که اگر چه رئیس جمهور حامی مستضعفان اندوخته ای برای خویش فراهم نیاورده اما سایر بدنه دولت اینگونه نیستند. شاید اکثرشان بر این عقیده اند که شب گرسنه خوابیدن محرومان تقصیر خودشان است و لابد اندکی هم تقصیر خدا که چنین تقدیری برایشان رقم زده است.
مسئولین محترم! ما هم عقلمان می کشد که الزاما نباید در همه جای شهر خانه های اشرافی و مغازه های شیک و مجهز باشد بالاخره سطح درآمد مردم متفاوت است و این تفاوت هم تا زمان ظهور امری بدیهی و البته فعلا طبیعی است. اما آیا نمی توان همان امکانات عمومی را که در بالاشهر ایجاد کرده اید در سایر جاهای دیگر شهر هم ایجاد شود؟ ایا وزارتخانه های مسکن و بهداشت و اموزش و پرورش نمی توانند برای قشر محروم جامعه برنامه ای علیحده و خاص بچینند تا اینان نیز از امکانات دولتی و بیت المال که سهم خودشان هم هست به اندازه همان اقایان بالاشهر برخوردار شوند؟
وقتی فلان نهاد به همین مغازه پدرخانمم که مهندسی ماکت و تندیس دارد سفارش ساخت یک تابلو یک تندیس و یک تریبون تزئینی می دهد که مجموعا 10 میلیون تموان خرج برمی دارد ( دقت کنید که هیچ یک از این سه کالا هم ضروری نیستند) و از دیگر سو می بینیم که همین 10 میلیون تومان هزینه جهازیه مختصر 5 دختر تحت پوشش این نهاد می شود دلم می شکند، از این اتلاف بودجه شوکه میشوم و مصیبت بارتر اینکه همان کسی که آمده تا سفارشها را تنظیم کند وقتی با اعتراض من مواجه میشود نگاه عاقل اندر سفیهی به من می اندازد و با نیشخندی می گوید: (حاج اقا تو هم گیر دادی اینکه چیزی نیست اگه بدونی چه بودجه هایی هدر میره و چه کارهایی در ادارات موسسات مختلف صورت میگیره اونوقت چی میگی؟ اگه میتونی برو جلوی اونا رو بگیر !)
آری تا امثال این کجروی ها در ادارات حاکم باشد و فراهم ساختن زمینه اشتغال و کمک به محرومین جای خودش را به اسراف و تبذیر و پشت گوش اندازی مسئولین بدهد باید هم زهرا خانم 70 ساله در سرمای زمستان ساعت 8 شب کیسه حمام و جلد مدارک بفروشد و از سرمای زمستانی دندانهایش به هم بخورد و رقیه خانم 32 ساله با اینکه 3 بچه قد و نیم قد دارد برای اجاره خانه اش کلیه اش را به قیمتی نازل بفروشد.
چه جنگل بی درختی است این جنگل مدرن دنیای ما. قال رسول الله: یأتی علی الناس زمان یکون الناس ذئابا و من لم یکن ذئبا أکله الذئاب ( پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: روزگاری فرا خواهد رسید که مردم گرگ میشوند و هر که گرگ نباشد گرگها او را خواهند درید) خدا نکند اکنون ان زمانه باشد! خدا نکند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راستی یادم رفت بگویم معلم اجتماعیمان در دوره راهنمایی معلم انشایمان هم بود و همو از این نوشته های کلیشه ای تکراری بدش می آمد!