بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مدتی است سریال شمس العماره به پایان رسیده ولی هیاهوی منتقدان همچنان ادامه دارد. این سریال نسبتا بلند ایرانی داستان دختری را مرور می کند که بنا به وصیت پدرش باید همسری مناسب برگزیند تا عمارت به مایملک او درآید. اگر از همه اشکالات و ایراداتی که بر این سریال وارد است بگذریم بی شک نمی توان بی تفاوت از جنبه های فمنیستی این سریال عبور کرد.
یکی از ابعادی که شخصیت دختران و بانوان را ارزشمندتر می کند در موضع ناز قرار گرفتن آنان است. زن مظهر ناز است و مرد مظهر نیاز. و آنان که خلاف این بیاندیشند لطافت و ریحانه بودن زن را درک نکرده اند. در سریال شمس العماره سعی شده به گونه ای غیرمستقیم این ایده القا شود که زنان نیز به اندازه مردان حق انتخاب دارند و میتوانند در عزصه های مختلف حیات انسانی پایاپای مردان پیش رفته و حتی از آنان پیشی گیرند. البته این ایده در مقام مفهوم بسیار بجا و رواست لیکن مصداقی که این سریال برای اثبات آن در پیش گرفته بسیار ناروا و نابجاست. اینکه انتخاب نهایی همسر سرانجام بر عهده زن است نکته ای است که اسلام بر آن صحه میگذارد و لذا تا زن راضی نباشد صیغه عقد ازدواج قوام نمی یابد. لیکن در سریال شمس العماره به اشتباه برای آنکه به این نظریه پرداخته شود زنان در مقام شوهر یابی اند. در طی این داستان لیلا خواستگاران خویش را برای صرف نهار و شام به منزل فرا می خواند و به بهانه لزوم کسب شناخت بیشتر به بیننده القا میشود که برای حصول شناخت می توان همه مرزهای حیا را پشت سر نهاد .نظیر همین رفتارها را نیز در قالبی دیگر از سایر خانم های این فیلم مخصوصا مادر دریا شاهدیم. آنگاه که یکی از شخصیت های مثلا سنتی این داستان ( مش رحمت ) به وضع موجود اعتراض می کند این اعتراض به شکلی تمسخر آمیز به نمایش درمی آید و مخالفان این جریان را متحجرانی عقب مانده می شناساند. آنگاه برای اثبات این تحجر به مخالفت مش رحمت با تجدد طلبی زیور و دخترش پرداخته و اینسان پوستین وارونه بر قامت مخالفان خواستگاری موجود در این عمارت پوشانده تا هیچ بیننده ای جرأت نکند حتی در مخیله اش نیز به نقد آن برخیزد. سرانجام در قسمت آخر لیلا خطاب به بینندگان اظهار می دارد که گمان میکنم بهتر آن است که دلم اسیر هر که شد با او ازدواج کنم لذا همینکه سپهر را مبیند بی مقدمه به او لبخند زده و با وی ازدواج میکند. نویسندگان این فیلم نادانسته شخصیت زن را به بهانه استقلال شخصیتش له کرده اند.
ای کاش برای نویسندگان برنامه های تلویزیون و فیلمهای سینمایی و هر آنچه به هنر هفتم مربوط است دوره های عمیق روانشناسی اسلامی و جامعه شناسی ایرانی اسلامی تدریس شود و ای کاش مدیران صدا و سیما قبل از حمایت از هر اثری به محتوای آن و اثراتش به درستی بیاندیشند تا شاهد مسائلی از این دست نباشیم.
گفتنی ها هم راجع به ابعاد مختلف سریال شمس العماره و هم راجع به مدیریت صدا و سیما بسیار است لیکن عاقل با آن سخن گوید که خوف تکذیبش را نداشته باشد.