ادامه مطلب:
بازگشت خط آشوب
فعالیت این گروه در دورهای دوباره شدت یافت و تلاشها برای ایجاد تشنج و آشوب در کنار ترور عوامل موثر برای ایجاد یک کودتای خزنده، آن اندازه جدی شده بود که در 18 تیر 78 بسیاری کار را تمام شده میدانستند.
در این دوره کمیتهای که نامهای مختلف به خود گرفته بود و ساماندهی این براندازی را بر عهده داشت، شکل گرفت. بخشهایی از تحرکات این کمیته برای افکار عمومی آشکار شد اما هیچ حرکت جدی در مقابله با آنها صورت نگرفت؛ به عنوان شاهد مثال از این اطلاعات میتوان به سخنان دکتر احمدی نژاد در تیر ماه سال 80 اشاره نمود: «دکتر احمدینژاد که پس از جلسه شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین در گفتگو با نشریه «جام هفته» شرکت کرده بود، گفت: «به نظر میرسد «کمیته ایکس» نقش اصلی را در طراحی و اجرای اقدامات افراطی، بر عهده داشته و به عنوان مرکز و گرانیگاه افراطیون عمل میکرده است. هر چند بنا بر شنیدهها، این کمیته، قبل از 18 خرداد هم فعالیتهایی داشته است، اما پس از 18 خرداد، بر دامنه و شدت حرکات افراطی خود، افزوده است..متاسفانه، قضیه به همین جا ختم نمیشود و علاوه بر دستگاه شنود موبایل، یکی از نمایندگان مجلس به تازگی خبر از ورود 5000 میکروفن مخفی داده است،که معلوم نیست این تعداد فوقالعاده میکروفن مخفی، به چه منظور و علیه چه کسانی وارد شده است؟»
برای پی بردن به ابعاد تحرکات این گروه توجه به سخنان «حمیدرضا ترقی» نماینده وقت مجلس نیز خالی از لطف نیست: «از ورود شش دستگاه شنود تلفن همراه از چهار ماه پیش خبر داشتیم... نمیدانم ورود این دستگاهها برای چه استفادهای بوده و همچنین نمیدانم قضیه از کجا درز پیدا کرده و علنی شده است... به هر حال اعتمادی به تلفنهای همراه نیست و ما در جلساتمان باتری تلفنها را در میآوریم...»
نشریه «صبح صادق» نیز خبر داده بود دستگاههای شنود تلفن همراه از کشور آلمان وارد ایران شده است و برای این دستگاهها مبلغ 300 میلیون دلار به طرف آلمانی پرداخت شده است. این نشریه از قول یک مقام آگاه افزود: ظاهرا این دستگاههای شنود تلفن همراه، بر خلاف دستگاههای موجود،که بر اساس شماره، اقدام به ردیابی تماس میکنند، بر اساس سیگنالهای صدای افراد، اقدام به شنود آنها مینماید.
ویروس هایی که زنده اند
نکته قابل توجه این است که اینها تنها آن بخش از اطلاعاتی است که توانسته از لابهلای دیوارهای امنیتی به بیرون درز کند و حتی سرنوشت همین میزان خبرها نیز هیچگاه معلوم نشد. اما نشریات آن روز مسئول این واردات را فردی معرفی نمودند که یکی از اصلی ترین متهمین پرونده مسکوت مانده انفجار نخست وزیری است.
کارکرد گسترده این سرویس قوی جاسوسی بارها در فتنه های سالهای بعد از خرداد 1376 به چشم آمد و حتی گاه روزنامه های زنجیره ای متونی را به چاپ رساندند که جز از طریق شنود غیر مجاز، قابل استحصال نبود و آنگاه که موضوع به نزاع های درونی جناح دوم خرداد کشیده شد حتی صدای اعتراض اصلاح طلبان نیز به این موضوع بالا گرفت.
اما اینکه هم اینک این امکانات در دست چه کسانی است و برای چه پروژهای از آن استفاده میشود؟ همچنین اینکه چهره های شاخص کمیته ایکس هم اینک در کدام مرکزها مشغول به فعالیتند اگر پاسخ داده شود، شاید بتوانیم گامهای بعدی منافقین جدید را پیشبینی کنیم. اگرچه فعالیت های آنها را تنها در این مسائل نمی توان خلاصه نمود. شاید یکی از پر رنگ ترین ردپاهای آنها را بتوان در دادن بهانه های مکرر در پرونده هسته ای ایران به دشمن و تلاش برای ناامید ساختن مردم به صورت سازمان یافته دنبال نمود.
به هر حال می توان گفت همچنان نفاق در بدنه کشور حاضر می باشد، نفاقی که بسیار پیچیده تر از نفاق اول است و در تجربه هایی همچون 18 تیر، بسیاری از اشتباه سی خردادماه منافقین اول را تکرار نکرد و توانست بقای سیاسی خود را حفظ نماید. حیاتی که اگرچه گاه تا مرز مرگ پیش رفته اما همچنان با کیاست زنده مانده است و همچون "ویروس" در روزهای سخت تنها به بقا اندیشیده تا در روزهای مناسب دوباره قدرت نمایی نماید.