بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
میلاد با سعادت رحمة للعالمین نبی مکرم اسلام همو که در آسمانها احمدش خوانند و در زمینش محمد صلی الله علیه و آله و سلم نامند و خجسته زادروز رئیس مذهب شیعه جعفر بن محمد الصادق علیه السلام را به همه زمینیان و آسمانیان تبریک می گوییم.
آنکه در کتب تاریخ تتبع کند زندگی رسول اکرم را زیباترین جریان تاریخ خواهد دانست . اگر چه ما را در این مقال یارای پرداختن به زندگانی آن سرور نیست لیکن از باب تیمن و تبرک چند نکته جالب از زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و پدر گرامیش را به نحو گذرا مرور می کنیم :
آگاهی یهود از اوصاف نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اوصاف پدر گرامی آن حضرت
در کتب تاریخی و روائی نقل شده است : عبدالله که تازه جوانی رشید بود روزی به قصد صید به یکی از آبگیر های اطراف مکه رفت. هشتاد تن از یهود که اوصاف پیامبر آخرالزمان و پدرش را در کتب خویش خوانده بودند با دیدن عبدالله اوصاف پدر پیامبر را با مشخصات او منطبق یافته و به قصد خاموش ساختن نور خدا کمر به قتلش بسته با دشنه و شمشیر به وی حمله نمودند؛ وهب بن عبد مناف بن زهره که شاهد ماجرا بود به حمایت از عبدالله به یهود حمله نمود که ناگهان دید گروهی از ملائکه از آسمان فرود آمده و به دفاع از فرزند عبدالمطلب پرداختند. این جریان شگفت انگیز وهب را شیفته عبدالله ساخته و بر آن شد که دختر خویش آمنه را به ازدواج او درآورد. (1)
حصر ابلیس در زمین
پس از آنکه ابلیس از بارگاه ملکوت رانده شد برای پی بردن به وقایع آینده و گمراه ساختن هر چه بیشتر آدمیان، در آسمان های هفتگانه تردد نموده و از برخی حوادث غیبی باخبر میشد . هنگامی که حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام زاده شد شیطان را از ورود به سه آسمان منع نموده و فقط می توانست تا آسمان چهارم بالا رود؛ و چون پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد شیطان و سربازانش را از همه آسمانها مانع شده در زمین محصورش ساختند. و اینگونه قسمت مهمی از توانایی ابلیس در گمراه ساختن انسان ها زائل شد. (2)
***رد پای اسرائیلیات در تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ***
دانشمندان یهود و نصاری مطالبی را درباره پیامبر آخرالزمان و والدین او در کتب خویش خوانده بودند و بارها کوشیده بودند نور نبوت را قبل از تولد پیامبر خاموش گردانند ولی موفق نشدند پس از بعثت پیامبر گروهی از اعوان و انصار آنان به منظور تحریف دین حق در لباس مسلمان به جامعه اسلامی پیوسته و فتنه جویی های خویش را اغاز نمودند . از جمله فتنه جوییهای آنان می توان به وارد کردن احادیث مجعول و ساختگی در روایات مسلمین حتی روایات شیعه اشاره کرد . اینان برای رسیدن به هدف شوم خویش کوشیدند دامن پاک نبوت و ولایت را به تهمت و افتراء گناه بیالایند به عنوان مثال در برخی روایات به ائمه معصومین نسبت داده اند که آنان فرموده اند : از آن جهت از نسل یوسف پیامبری نیامد که یوسف در مقابل پدر تکبر ورزیده و از اسب پیاده نشد ، در حالی که پیامبر عظیم الشانی چون یوسف خوب میداند که باید در مقابل پدر احترام کرده و از اسب فرود آید و البته هدف دشمنان از افتراء بر حضرت یوسف این بوده که عصمت پیامبران را نفی نمایند و ثانیا امام حسن مجتبی علیه السلام را که از نسلش امامی نیامده را به گناه و سلب توفیق متهم سازند.
یکی دیگر از اسرائیلیات داستانی است که به عبدالله پدر پیامبر نسبت تمایل به گناه را داده است: در بحار الانوار به نقل از مناقب ابن شهرآشوب آمده است که فاطمه دختر مرة که اوصاف پیامبر آخر الزمان و پدر او را از نوفل شنیده بود نور نبوت را در پیشانی عبد الله یافته و به او گفت: تو همان کسی هستی که پدرت صد شتر برایت فدیه داده است؟ عبدالله گفت: بلی. فاطمه گفت: حاضرم صد شتر به تو بدهم به شرط آنکه با من همبستر شوی. عبدالله فی البداهه شعری خواند و در آن درخواست فاطمه را رد کرد و از قضا همانروز با آمنه ازدواج کرد .پس از سه روز تمایلات نفسانی بر او غلبه کرد و به قصد همبستر شدن با فاطمه دختر مرة به سوی او شتافت ولی فاطمه از اجابت خواسته عبدالله سر باز زد و گفت: سه روز پیش در پیشانی تو نوری را مشاهده کردم که الآن دیگر آن نور را نمی بینم و تمایل من به تو هم فقط به خاطر آن نور یود. آیا تو در این سه روز کاری کرده ای؟ عبدالله گفت: بلی من با آمنه ازدواج کرده و با او همبستر شده ام. فاطمه گفت : خداوند آن نور را در جایی که می خواست قرار داده است.(3) دشمنان دین این حدیث را جعل نموده اند تا با متهم ساختن عبدالله به تمایل به گناه عقیده شیعه مبنی بر اینکه معصومین از پدران و اجداد پرهیزگار بوده اند را خدشه دار سازند.
آیت الله جعفر سبحانی در کتاب فروغ ابدیت این داستان را ذکر و آن را تحلیل نموده پرده از فتنه یهود در این داستان برداشته است. برای آگاهی بیشتر به کتاب فروغ ابدیت مراجعه شود.(4)
حواشی:
(1) بحارالانوار 15: 111
(2) همان 15: 77
(3) همان 15: 114
(4) فروغ ابدیت 1: 142