سلام
بخاطر کثرت اشتغالات و هزار و یک دلیل بیخود دیگه منم رفتنی شدم شاید تا اواخر اسفند مطلب تازه ای تو وبلاگ نذارم.
البته ( معمولا هر کی یه تکیه کلام داره و تکیه کلام منم البته « البته » هست. ) خانوم که الآن رفته قم و منو حسابی یتیم کرده بنا داره بعد از سفر یه وبلاگ به قول خودش جالب بزنه. خانم وبلاگ درپیتی منو قیول نداره و میگه اولا مطالبت تنوع نداره و ثانیا خشک و لایتچسبکه ! حالا ببینیم خودش چند مرده ( یا شاید بهتر باشه بگم چند زنه ) حلاجه !!!
به عنوان حسن ختام دو خاطره براتون نقل می کنم :
بلوغ و خمس
پدر شهید هاشم بخشایش نقل کرده بود : شهید هاشم وقتی به سن تکلیف رسید به من گفت بابا من به سن بلوغ رسیدم .. من با عصبانیت کلامشو قطع کردم و گفتم : داداش بزرگترت هنوز داماد نشده که تو دم از سن بلوغ می زنی! هاشم با خونسردی جواب داد : بابا چرا زود قضاوت میکنین ! من می گم حالا که به سن بلوغ رسیدم عمل به تکالیف شرعی برام واجب شده از طرفی به ازاء کاری که می کنم په من پول میدین می خواستم بگم اگه بناست بعد از اینم بهم اجرت بدین من یه دفتر بگیرم و دخل و خرجمو توش بنویسم تا یه وقت از جهت وجوهات شرعی و خمس مدیون نباشم !
سوره حمد
بابام کارمند بازنشسته ثبت احواله . ما اول گناباد زندگی میکردیم که چون قبل از انقلاب و اوائل انقلاب وضع آب شرب گناباد مطلوب نبود و فقط ثبت احوال سرایان جای خالی داشت بابام منتقل سرایان شد تا بعدا به جای بهتری بره و از قضا همونجا موندگار شدیم ! حدودا سال 70 بابام با لندرور ثبت احوال به عنوان ماموریت رفته بود روستاهای بغداده و دوحصاران از توابع سرایان شناسنامه بده که منو هم با خودش برده بود . موقع بازگشت ماشین بی بنزین شد و ما رو تو جاده گذاشت . پدرم از ماشین پیاده شد و کنار جاده ایستاد تا اگر ماشینی رد شد ازش بنزین بگیره که بعد از چند لحظه یه تویوتا کنارمون وایستاد، راننده که آخوند بود از بابام پرسید شلنگ داری ؟ پدرم که فکر اینجاشو نکرده بود مستاصل موند و از قضا خود حاج آقا هم شلنگ نداشت ! روحانی به پدرم گفت : یه حمد بخون و استارت بزن انشاالله که روشن میشه !! پدرم هم پس از خواندن سوره حمد استارت زد و اتفاقا ماشین روشن شد و همینکه تو آیسک جلو مغازه بنزین فروشی ( اون موقع آیسک هنوز پمپ بنزین نداشت ) رسید ماشین خود بخود خاموش شد !! از اون موقع به بعد بابام برای هر مشکلی سوره حمد می خونه .
راستی حالا که می خوام برم، پیامارو عمومی کردم بازدید کننده های ما که ( ماشاالله چشم نخوریم انشاالله آمارشون میلیونیه !!! و ) می خوان نظر خصوصی بدن تیک خصوصی یادشون نره