در کتاب کافی جلد 6 صفحه 5 روایت شده است که یکی از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود که خبر تولد فرزندش را شنید. با شنیدن این خبر چهره مرد متغیر و آثار غم و اندوه در صورتش نمایان شد. پیامبر صلیالله علیهوآله به وی فرمودند: چه خبری شنیدی؟ مرد که نمیخواست جواب بدهد گفت: خیر است. پیامبر به او فرمودند: بگو چه شنیدی! آن صحابی گفت: وقتی نزد شما میآمدم زنم در حال زایمان بود و اکنون باخبر شدم فرزندم دختر است. پیامبر فرمودند: زمین سنگینی او را تحمل و اسمان بر وی سایه انداخته است! (کنایه از اینکه تو چرا اینقدر ناراحتی!) و خداوند روزیش میدهد، دخترت گلی است که تو او را میبویی. سپس رو به اصحاب کرده و فرمودند: هر که یک دختر داشتهباشد متحمل مسئولیت سنگینی شده است. و هرکه دو دختر دارد خدا به فریادش برسد، آنکه سه دختر دارد جهاد از او برداشته شدهاست و آنکه چهار دختر دارد ای بندگان خدا به یاریش بشتابید! ای بندگان خدا به او قرض دهید! ای بندگان خدا به او مهربانی کنید.
دیشب یکی از آشنایان با من تماس گرفته و عنوان داشت خواستگاری خوب برای دخترش آمده ولی از انجا که وضع مالی خانواده پسر نسبتا خوب است و او نمیتواند برای دخترش جهیزیه خوبی فراهم کند نمیداند چه کند. از یک طرف میخواهد به خاطر اینکه نمیتواند جهیزیه تهیه کند خواستگار را رد کند و از سویی میترسد که خواستگاری به این خوبی دیگر در خانهشان را نزند. پس از آنکه این مکالمه نسبتا طولانی به اتمام رسید یه یاد روایتی افتادم که در سطور فوق بیان کردم.
در حال حاضر تهیه جهیزیه و مخارج مراسم ازدواج یکی از مشکلات خانوادهها است مخصوصا در خانه هایی که فاصله سن فرزندان کم است والدین بیچاره همین که از مخارج ازدواج یکی از بچهها فارغ میشوند هنوز قرضها و قسطهای مخارج قبلی تمام نشده که خرج جدیدی برای ازدواج فرزند بعدی چهره خویش را نمایان میسازد. اگر چه پیشنهاد اولیه همه آشنایان و مشاوران و علما این است که از تشریفات و خرجهای غیرضروری کاسته و تا آنجا که میتوانند جهیزیه و مهریه و مراسم ساده و بهدور از تکلف باشد و البته که حق هم همین است اما باید توجه داشت که برخی اوقات همان مخارج ساده و بهظاهر دور از تکلف هم بر شانه مسئول خانواده سنگینی میکند.
حل این مشکل می تواند دو راه حل داشته باشد اول اینکه فرهنگسازی صورت گیرد. اگر چه که فرهنگسازی در درجه اول بر عهده مسئولان فرهنگی و نهادهای فرهنگی اجتماعی است اما نمی توان به این بهانه از وظایف فردی و جمعی غافل نشسته و دست بشوییم. کما اینکه تضمین اجرای یک هنجار فرهنگی نیز در گرو عمل افراد به آن هنجار است. مسلما همه کس میدانند که ساده گرفتن مخارج ازدواج و مهریه و جهیزیه کاری مطلوب و مفید است اما آین هنجار انگاه مقبول و پذیرفته شده خواهد بود که همگان نیز به آن احترام گذارند. طبیعی است خانواده هایی که دختر دم بخت دارند هنگام تعیین مهریه و مخارج برگزاری ازدواج باید بر داماد آسان بگیرند حتی اگر خود داماد مایل به تشریفات است او را وادارند که از تشریفات ولو اینکه به نفع خانواده عروس باشد بکاهد تا داماد هم جهیزیه سبک و اندک را به شیرینی بپذیرد و فردای پس از عروسی به همسرش منت ننهد. و البته این قضیه در مورد خانواده داماد هم صدق میکند یعنی اگر خانواده داماد هم توقع جهیزیه سنگین و مراسم مجلل نداشته باشند معمولا خانواده عروس هم در مهریه و مخارج ازدواج کوتاه میآیند. علاوه بر این ثرونتمندان یک قوم و قبیله نیز مراعات فرودستان و تهیدستان قبیله خویش را کرده و به بهانه توانایی در ادای مخارج سنگین تشریفات ازدواج آن را مجلل و اشرافی برگزار نکنند. گاهی اوقات یکی از عوامل نادیده گرفتن هنجار ساده بودن ازدواج همین ثرتمندانند که با تشریفات و مخارج سنگین فرهنگ تشریفات را رواج میدهند.
راهحل دوم این است که اهل یک قوم و قبیله یا محله خانواده خویش را شریک مشکلات خانواده دیگر بدانند و سعی کنند با مشارکت و کمک به خانواده هایی که فرزندان در شُرُف ازدواج دارند کمک نموده و در مخارج سهیم باشند. اگر این کمکها به صورت یک رسم درآید دیگر خانوادهای هم که این کمکها را دریافت میدارد شرمنده و سرافکنده نخواهد بود و البته شاید معنای فرازهای پایانی روایت نخستین این نوشتار هم همین باشد.