بیست و چهارم مهر مهر سایت زنانپرس مطلبی را از جامعه شناسی به نام اقای دکتر باهر نقل کرد و روی ان مانور داد که «هر مرد با داشتن چهار زن که عبارتند از مادر، خواهر، همسر و دختر کامل میشود و نبودن هر یک از اینها سبب نقص در شخصیت وی خواهد شد» وی همچنین در ادامه صحبتهای خویش مدعی شده بود که «شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزیتان را برطرف میکنید و برای برطرف کردن نیازهای عاطفی، عرفانی و روانی به 3 منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقشها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقشها به نهایت میرسد و فرد از اجرای آن خسته میشود.» دکتر باهر همچنین دلائل دیگری برای اثبات ادعای خویش مطرح کرده بود که در حالت خوشبینانه میتوانیم عنوان ذوقی بودن به آن دهیم.
ما اکنون ادعای اقای باهر را بررسی نموده و با محک نقد میسنجیم.
بسیار اتفاق افتاده که برخی افراد مطابق سلیقه زمان خویش صحبتی را مطرح نموده و برای اثبات آن به تکلف نشسته اند یا ادعایی را بنا بر ذوق خویش مناسب طرح دیده اند و آن را عرضه داشته اند حال اینکه این ادعای ذوقی گاهی اوقات به دلیل حساسیت موضوع سبب پیدایش انحراف شده است. مثلا ابراهیم ادهم پس از انکه از حکومت منطقه خویش دست کشید و به تصوف روی آورد از انجا که در قصر با تار و طنبور مأنوس بود رقص و سماع و تار را نیز به مجموعه انحرافات خانقاه و تصوف افزود. یا در موضوع روانشناسی بودهاند افرادی که محدودیت زن در انتخاب متنوع شریک جنسی را عاملی در نقص شخصیت وی تلقی کرده و بر مبنای گمان خویش دلائلی نیز بر آن تراشیدند که زمانی کشوری مانند سوئد تحت تاثیر همین نظریه بوده است. اگر چه طرح این مثالها ارتباط مستقیم به موضوع ندارد لیکن طرح این موضوعات از دو حوزه کاملا متفاوت بدین جهت است که عنوان کنم بسیاری از اوقات اشخاص گمانهای خویش را مطلبی نیکو تلقی نموده و به عنوان یک قانون مطلوب به دیگران عرضه میدارند غافل از اینکه اگر این برداشتهای ذوقی در مسئله مهمی مانند شخصیت انسانی و حیات او یا در مسائل اعتقادی و یا سیاسی صورت گیرد ممکن است سر از آنجا برآرد که قائلان آن نیز خود نیز گمان نمیبردهاند. وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئا *1*
1. زندگانی برخی از بزرگان دین و صالحان نشان می دهد که بدون داشتن خواهر و دختر نیز میتوان به رشد و کمال رسید و حتی همسر تاثیر تام در رشد یا سقوط شخصیت افراد ندارد.
اگر در زندگی کاملترین شخص افرینش یعنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بنگریم خواهیم دید که آنحضرت مادرشان را در شش سالگی از دست داده و خواهری هم نداشتهاند با اینحال شخصیتی کامل بوده اند. البته ممکن است برخی ایشان را استثناء از این قاعده بدانند اما باید توجه کنیم که خداوند پیامبرانش را از میان کاملترین افراد برمیگزیند و اگر چه آنحضرت ولایتی تکوینی داشتهانذ اما اگر بنا بود داشتن مادر و خواهر برای کمال شخصیت الزامی باشد خداوند پیامبرش را از این موهبت محروم نمی کرد. نظیر این را نیز ما در مورد امام رضا علیه السلام شاهدیم که حضرت امام رضا علیه السلام تا سن 48 سالگی فرزندی نداشته اند تا آنجا که برخی به دلیل اینکه امام رضا علیه السلام را فاقد وصی میدیدند در امامت آنحضرت نیز دچار شک و تردید شده بودند. حال اینکه حضرت 13 سال قبل از اینکه فرزندی داشته باشند امام و اکمل خلق و رهبر بودهاند و دختر انحضرت نیز پس از ولادت امام جواد علیه السلام به دنیا آمده است. زکزیا و یحیی نیز شاهد دیگر ما هستند. حضرت زکریا علیه السلام تا سنین میانسالی یا پیری فاقد فرزند بوده اند و پس از آن که یحیی علیه السلام بدنیا امد زکریا دیگر دارای فرزندی نشد و در اینجا نیز میبینیم که نداشتن دختر برای زکریا نقصی در پی نداشته است. در زندگی سایر بزرگان اعم ار انبیا و صلحا و علما نیز در صورت کنکاش موارد بسیاری دیده میشود که نبودن خواهر یا دختر یا مادر سبب نقص شخصیت انها نگردیده است. حتی فردی مانند محمدبن ابیبکر خواهری همچون عایشه داشتهاست اما مشیی کاملا متفاوت با عایشه داشته و بردوستی علی علیه السلام اصرار میورزیده است.
اصولا نقص یا رشد شخصیت فرد ارتباطی به وجود یا فقدان خواهر و مادر و دختر و در مواردی همسر ندارد. بلکه چیزی که شخصیت فرد را رشد می دهد اتخاذ شیوه صحیح تربیتی توسط مربی ( اعم از والدین یا قیم ) است. چنانچه تربیت صحیح و شایسته در مورد فردی انجام گیرد دیگر نیازی به چکش کاری! خواهر و مادر و دختر نخواهد بود (عبارت چکش کاری را آقای باهر در سخنانشان بیان داشته اند) حتی چکش کاری همسر هم به معنی کلنجار رفتن با شوهر نیست که بدان نیازی باشد.
2. فلسفه لزوم داشتن همسر، چکشکاری شخصیت! و یا صرفا ارضاء غرائز جنسی و جسمی نیست.
آقای دکتر باهر عنوان داشته است: «شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزیتان را برطرف میکنید و برای برطرف کردن نیازهای عاطفی، عرفانی و روانی به 3 منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقشها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقشها به نهایت میرسد و فرد از اجرای آن خسته میشود.»
و ما به ایشان و همفکرانشان می گوئیم گویا شما فلسفه همسرداری و انتخاب همسر را مورد مداقه قرار نداده اید. اینهمه در روایات بر لزوم دقت در انتخاب همسر تاکید شده است برای چیست؟ آیا جز این است که این لزوم دقت برای این است که شریکی برای زندگی برگزینید که در همه عرصه های زندگی یار و یاورتان باشد؟ اینکه در مورد فلسفه زوجیت و ازدواج قرآن کریم می فرماید که: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ*2* و از نشانه های خداوند این است که از جنس خودتان برایتان جفتها و همسرانی آفریده تا در کنار آنان به آرامش برسید و میان شما (میان همسران) مودت و رحمت قرار داده است و البته این موضوع برای اندیشمندان نشانهای بزرگ بر وجود و علم خداوند است» بدین معنا است که اگر فرد سه دوره هفت ساله تربیتی و اغار استقلال اجتماعییش خوب تربیت شده و در انتخاب همسر نیز دقت کافی به خرج داده باشد در کنار همسر همه نیازهایش مرتفع خواهد شد. اصلا آرامش و مودت و رحمت برای برطرف شدن نیازهای عاطفی و عرفانی و روحی است و عجب آنکه آقای دکتر باهر بنا به روایت سایت زنان پرس نقش همسر را در رفع این نیازها محدود دانسته آن را نافرجام تلقی میکند!!
در خاتمه امیدوارم اشخاص هنگام اظهار نظر نگاهی نیز به آموزههای وحیانی انداخته و با معیارهای حقیقی و نمونههای عینی نظر خویش را محک زنند تا شاهد این قبیل نظریات خلاف صریح آموزههای الهی نباشیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*1* سوره نجم آیه 28
*2* سوره روم آیه 21