شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ سلام. شاهد مناظره دوستان با كاربر "فقط خدا" بودم اما يه نکته جالب در اين مناظره بود که خيلي خودنمايي ميکرد.
دوستان براي اثبات اختصاص آيه تطهير به رواياتي از صحيح مسلم استناد مي كردند. اما كاربر "فقط خدا" پرسيد که «در صحيح مسلم رواياتي هم در فضيلت ابوبکر آمده آيا شما اونها رو قبول داريد؟» منظور اين اقا اين بود كه اگه شما روايات آيه تطهير رو قبول داريد پس بايد همه اين كتاب از جمله روايات فضيلت ابوبكر را قبول كنيد و الا نميشه قسمتي از اين كتاب رو درست و قسمتي رو نادرست بدونيد!!
در جواب اين كاربر عرض كنم كه اين ايراد اگر به حق باشد در درجه اول به خودتان طعنه خواهد زد. زيرا ما شيعيان كه صحيح مسلم را به عنوان كتاب مبنايي خويش قبول نداريم و طبيعي است كه با اعتقاد به اينكه مطالب كتب خودمان حق است هر جا كه موافقتي از كتب شما بر كتب ما يافت شد آن را صحيح دانسته و بدان استناد كنيم
مانند اينكه ما تورات را محرف مي دانيم ولي هر جا كه موافق با قرآن باشد مورد استدلال ما قرار ميگيرد و اين بدين معني نيست كه الزاما بايد همه آنچه امروزه به نام تورات شناخته ميشود را قبول داشته باشيم اما شما كه صحيح مسلم را به عنوان يك كتاب كاملا صحيح پذيرفته ايد اگر بخواهيد روايات مربوط به فضيلت ابوبكر را بپذيريد بايد مطابق همان استدلال خودتان روايات مربوط به آيه تطهير را نيز قبول كنيد
و اگر روايات مرتبط با آيه تطهير را مخدوش ميدانيد روايات مربوط به فضيلت ابوبكر نيز از اعتبار ساقط خواهد شد به قرينه همان سخن خودتان كه به در نظر گرفتن همه روايات صحيح مسلم فرا ميخوانيد
اين در حالي است كه در همين صحاح خودتان روايات مربوط به انتصاب علي فراوان است و علامه اميني در كتاب الغدير به آن استناد كرده است. به قرينه وجود همين روايات (اگر چه دلائل ديگر فراوان است اما فارغ از هر دليل ديگري) ميگويم كه عقل مي گويد بايد حقانيت را در جائي جست كه در آنجا سخن از تناقض نباشد در هيچ يك از كتب شيعه روايتي دال بر امارت ابوبكر و عمر ذكر نشده است اما در كتب شما روايات امارت علي فروان است
در هيچ يك از كتب شيعه اختلافي راجع به مسائل اعتقادي يافت نمي شود و اختلاف فقط در فروعات از قبيل نماز مسافر و روزه قضا و طهارت آب چاه و عقود و ... است كه اين اختلافات نيز صرفا معلول شرايط تقيه است اما مبناي اعتقادي در كتب شيعه هيچگاه دچار پارادوكس نبوده است.
حال به همان استدلال شخص خودتان (كاربر فقط خدا) بر ميگرديم گفتيم كه صحاح اهل تسنن هم روايات بر فضيلت ابوبكر و عمر و عثمان و معاويه و هم روايات بر فضيلت اهل بيت و علي و امارت علي و انتصاب او به خلافت آمده است. اگرخواهيم هر دو دسته روايات را بپذيريم كه دچار تناقض ميشويم و اجتماع نقيضين محال است. و اگر بخواهيم يك دسته از روايات را بپذيريم باز ترجيح بدون وجه پيش مي آيد زيرا مبنا صحت همه اين روايات است
عقل سليم حكم ميكند كه حقانيت را در جايي كه بعضي از روايات روايات هم درجه خويش را نفي مي كند باز نجوئيم. اگر چه اين روايت صحاح يكديگر را بدون قرينه عقلي و هر قرينه ديگري نفي ميكنند اما به عقل كه رجوع كنيم به قرينه مجموع روايات همان صحاح و تاريخ زندگاني هر يك از اين افراد و جايگاهشان در نزد پيامبر خواهيم توانست حق را از باطل باز شناسيم
مهرباني #
چه نكته اي قربان من متوجه نشدم
بله دقيقا. ... اما لطفا ادامه بديد اگه متوجهيد كه داريد به چه چيزي استدلال ميكنيد
جناب فقط خدا ديگه حرفي نيست؟ جواب بدم؟
جناب فقط خدا لطفا هر حرفي داريد بزنيد و بعد مجال بديد جواب بدم / آقاي صياد فعلا پيشنهاد اتاق رو لطفا بذاريد براي يه وقت ديگه
سلام برشما .جناب فقط خداي گرامي،استدلال جناب ناظمي به جا و درست است و مثالي که شما فرموديدمصداق ندارد. ملاحضه داريد که مسحيان به همبن علت که فرموديدخود را برحق مي دانند.اما جناب شماحتمادرمطالعاتتان باناسخ و منسوخ هم آشنايي داريد.عمده بحث مسلمانان با اهل کتاب حول ناسخ و منسوخ قابل ارائه است که اين معنا درمباحثه مسلمين بايکديگر جاي ندارد.اصولا براي اثبات ادله ازآنچه مورد قبول طرف بحث است اورده ميشود
و دلالتي هم برصحت مطلب ياتصديق ان نيست.تنها دليل است براي مخاطب بحث تا ازقبول داشته هاي خودش برايش حجت ارائه گرددوهيچ ضرورتي جتي برقبول داشتن نويسنده ومنبع و مطالب آن منبع نيست.اين يک روش پذيرفته شده درتحقيق و پژوهش و اثبات ادله است که قرن هاست عمردارد و مورد تصديق اهل علم است.
جناب فقط خدا بحث بين اسلام و مسيحيت وکاربرد ناسخ و منسوخ چه ربطي به موحوم علامه رضوان الله تعالي عليه دارد.ظاهرا درباغ مجاورتشريف داريد :)
اقاي فقط خدا اولا به دليل اولت استناد ميكنم. بله در قرآن هم سخن از عيسي و موسي آمده و اتفاقا خداوند هم در قران اهل كتاب را به توجه به اين نكته فرا ميخواند كه بياييد در پناه اين اشتراك اعتقادي (اعتقاد به عيسي و موسي) مباحثمون رو از سر بگيريم. در قرآن پذيرفتن پيامبري عيسي و موسي به معني نپذيرفتن پيامبري محمد صلوات الله عليه و آله نيست.
اتفاقا در آيه 68 سوره مائده به اين حقيقت فراميخواند و با قبول پيامبري عيسي و موسي انان را به تبعيت از انجيل و تورات فرا ميخواند و جالب است بدانيد كه هم در تورات و هم در انجيل نام پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آمده است و به پيامبري آن حضرت بشارت داده شده است.
اگر چه در سوره حديد نيز خداوند به بشارت دادن عيسي به پيامبر آخر الزمان با نام «احمد» تصريح ميكند اما براي فهميدن بيشتر اين موضوع ميتوانيد به كتب علوم قرآني خودتان نظير الاتقان سيوطي و الحاوي و تفاسير خودتان مراجعه كنيد
بنابراين پذيرفتن عيسي و موسي مقدمه ايمان اهل كتاب به دين اسلام است. نظير همين مطلب را حقير هم ميتوانم بگويم. ما نيز همراهي ابوبكر و عمر و عثمان را با پيامبر مي پذيريم. ما نيز اعترافات ابوبكر و عمر را قبول داريم. و البته همراهي علي با پيامبر را نيز قبول داريم. با اين مقدمه بشنويد:
صثص
برادران و خواهران گرامي با شلوغ كردن اين فيد شايد عملا داريد بي آنكه خودتان بخواهيد بحث را از به نتيجه رسيدن خارج مي كنيد . كاش مراعات مي فرموديد تا بتوانيم به اندازه خودمان احقاق حق كنيم.
دوستان هر وقت نظرات ارزشمندتون تموم شد و مطمئن شدم كه از بهره مند شدن از هيچ يك از نظراتتون محروم نخواهم شد و همه حرفها رو زديد به مطلبم ادامه خواهم داد فعلا نوبت شماست تموم شد نوبت من (شعر تقسيم برادرانه وحشي بافقي :) )
http://rajavabim.parsiblog.com/MLink/?5892325
سلام خانم 0098 بنده كه نظر هيچيك از بزرگواران رو حذف نكردم.
*ياس*
اولش خيلي خوب داشت پيش ميرفت...كاملا منطقي...حيف شد كه به نتيجه نرسيد! شايد يه سني هدايت ميشد....
خانم محدثه، فقط خدا يه وهابيه كافره.
سلام بحث زيبايي است اما ره به جايي نمي برد .. اين بحث و به قولي مجادله بارها و بارها در پيامرسان صورت پذيرفته و آنچه عيان است اينکه جناب فقط خدا صرفا قصد رد تشييع را داشته و هر دليلي دال بر اثبات حقانيت شيعه را با انگ اينکه مطالب ذاله هستند، رد ميکند و صريحا عنوان ميکنم با نيت شوم تشکيک در اعتقادات شيعيان عمل مينمايد ..
آقاي صياد مگه آقا نگفتن كه بايد وحدت باشه بين شيعه و سني؟
ما هم اين امر ولي امر مسلمين رو قبول داريم و از هر گونه تفرقه افكني بين مسلمانان جلوگيري مي كنيم. بايد توجه داشته باشيد كه فقط خدا يك فرد وهابيه كه مي خواد بين ما تفرقه بياندازه. حق نداره توي اين محيط فعاليت كنه.چه برسه به اين كه اتاق بزنه.
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله مرداد ماه
vertical_align_top