شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ هميشه اشخاص و جريانهايي هستند كه به هر پديده به چشم يك موقعيت خوب يا بد بنگرند و آن را فقط از زاويه منافع شخصي و گروهي خويش بسنجند. انقلاب اسلامي ايران نيز از همين پديده هاست.
* سرو *
90/11/19
هنگامي كه توسط يك جريان انقلابي فضاي جامعه متغير شده يا بنيان حكومت سست ميشود جريانات ديگر نيز ميكوشند بخت خويش را در اين گردونه بيازمايند برخي از اين جريانات مي كوشند اين حركت را شتابي بيشتر دهند منتها با تز و شيوه خود مانند سازمان مجاهدين خلق و برخي ديگر همينقدر ريسك را هم نميپذيرند صبر مي كنند جريان اول اگر به پيروزي رسيد در لحظه آخر به يكباره ارمغانش را به يغما برند مانند نهضت آزادي و ليبرالها
طمعي كه دولتهاي خارجي و اجانب به ثمرات انقلابي دوخته اند نيز يكي از تهديدات اين انقلاب است.
توجه داشته باشيد كه يكي از همين جريان ها كافي است تا نتيجه يك انقلاب را مصادره كند. ما اين اتفاق را در كشورهاي آسياي ميانه و افغانستان و بحرين و عراق و ... و كشورهاي آمريكاي جنوبي از قبيل شيلي و ... ديده ايم. وقتي تاريخ اول انقلاب را مي خوانم تعجب مي كنم كه عليرغم همه اين اتفاقات چگونه اين انقلاب پابرجا ماند.
ترور شخصيتهاي برجسته و توده مردم توسط سازمان مجاهدين، رخنه ماركسيستها و توده اي ها در مجالس قانونگزاري و مراكز مهمي از قبيل سپاه پاسداران و دانشگاه ها، خيانت شخصيتهاي مهم مانند رييس جمهور بني صدر ، قبضه دولت توسط ملي گرايان و نهضت آزادي، اختلاف جريانهاي مذهبي با همديگر آنسان كه هر جرياني جريان ديگر به آمريكايي بودن متهم مي كرد و سرانجام جنگ تحميلي هشت ساله
و اگر نبود كارشناسي غير كارشناسانه جريان ليبراليسم و نهضت آزادي شايد انقلاب اسلامي حتي در جزئي ترين موارد نيز كاملا بر مبناي فقه حكومتي شيعي شكل ميگرفت. شايد از همين رو امام رحمة الله عليه در نامه اي كه به آيت الله منتظري نوشتند فرمودند :«والله من از اول با نخست وزيري بازرگان مخالف بودم»
اما چه ميشد كرد كه اين جريان قسمتي از افق نگاه مردم را تسخير كرد و امام مجبور شد بسان جدش انعطاف گونه برخورد كند. جدش علي عليه السلام صبر كرد تا انقلاب جهاني و ابدي پيامبر زنده بماند و او نيز عليرغم مخالف بودن نخست وزيري بازرگان را پذيرفت تا از اختلافات فراوان و هضم شدن انقلاب در اين اختلافات جلوگيري كند.
اما در همه اين جريانات نقش رهبري را در جهت دادن حركت انقلاب بارز مي بينيم. اگر رهبري نيز مانند ساير شخصيت ها به منافع جناحي يا شخصي مي انديشيد يا اينكه مانند برخي از آقايان سريعا تحت تاثير افراد و اتفاقات قرار مي گرفت يا شجاعت و صلابت لازم را براي صيانت از ارمغان انقلاب نداشت شايد حتي نوبت به خوش خدمتي سگ امپرياليزم صدام ديوانه نمي رسيد و قبل از جنگ مقصود جريانهاي غير ديني حاصل مي شد
وجود اين جريان در قانونگزاري و تدوين قانون اساسي سبب شد تا برخي از صور حكومتي كاملا منطبق با قالب فقه حكومتي نباشد اما اين هنر فقه شيعه است كه در هر صورتي توان بقا دارد و مجاهدتهاي عالمان بزرگي چون آيت الله شيخ مرتضي حائري يزدي، آيت الله شهيد بهشتي، آيت الله دكتر محمد مفتح، و ... توانست فرصت انطباق قانون اساسي با بيشترين حد ممكن با فقه شيعي را تضمين كند.
اگر چه متاسفانه ليبرالها از همان نجف و نوفلوشاتو با بيت امام درآميختند اما باز شجاعت امام در لحظه آخر كار خودش را كرد و اين جريان را به عقب راند. البته اين جريان باز هم ضربه بزرگي به اين انقلاب زد به نوعي كه اين انقلاب مجبور شد براي بقاي خويش قسمت عمده قالب حكومتي غربيان را بگيرد هر چند كه در محتوا همان اصالت را حفظ كرد.
سرانجام امام خميني هنگامي كه ليبراليسم و نهضت آزادي به جنگ مستقيم ضروريات دين آمد و ماهيتش بر همگان مشخص گشت آن را از گردونه انقلاب حذف كردند
جريان ديگر وجود مراجع تقليد و روحانيوني بود كه فقط در احكام عبادي ممحض شده و طعم فقه عملي را نچشيده بودند. افرادي چون سيدكاظم شريعتمداري كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي با اين جريان همراه نبود و پس از پيروزي انقلاب نيز تحت تاثير گروهك خلق مسلمان قرار گرفت و از گردونه انقلاب خارج شد. (البته كتاب «شريعتمداري در دادگاه تاريخ» متاسفانه تعصب و غرض ورزي را با تاريخنگاري در هم آميخته است)
يا آيت الله سيد حسن قمي كه با انقلاب زاويه گرفت. برخورد امام با اين جريان نيز به گونه اي بود كه مردم براحتي توانستند بين جريان صحيح و ناصحيح روحانيت و مرجعيت بتوانند تشخيص دهند.
امام رحمة الله عليه پيش از پيروزي انقلاب سازمان مجاهدين خلق را طرد كرد. اين گروهك پس از پيروزي به ترور و حذف فيزيكي شخصيتهاي بزرگ روي آورد ولي حمايت مردم از خط ولايت فقيه توانست به مقدار زيادي اين فتنه را خنثي كند.
در همه اين اتفاقات و نظاير اينها امام خميني با صلابت همچون كوهي استوار ايستاد و مردم نيز با پيروي از ولي فقيه توانستند ارمغان انقلاب را حفظ كنند. ما به ذكر همين مقدار بسنده كرده و از بيان جريانات و اتفاقات متعدد ديگر باز مي ايستيم.
آري آنچه تضمين كننده حفظ اصول يك انقلاب و بقاي استقلال يك كشور است وجود رهبري خبير، شجاع و موقعيت شناس و زيرك است. به روح و روان امام راحل درود مي فرستيم و از خدا ميخواهم كه وي را با جدش اميرالمؤمنين عليه السلام محشور گرداند.
سلام آقاي يزدي. سؤال شما اين بود كه آيا منظور من از عبارت «پابرجا ماند» اين است كه انقلاب مصادره نشد؟ و فرموده بوديد مثل تغيير شكل حكومت اسلامي به جمهوري /// اگر پاسختان را در متن فيدنيافتيد امر كنيد بعد ازظهر يا شب به مقدار حوصله اين محيط پاسخ دهم البته به نظر خودم كه پاسخ شما در متن بالا موجود است. در ضمن از اينكه مجبورشدم براي انسجام مطالب نظر ارزشمندتان را حذف كنم پوزش مي طلبم
همچنين اگر نظر ارزشمندتان مخالف نظر حقير است امشب يا بعد از ظهر ميتوانم با حضرتعالي تبادل نظر داشته باشم.
عليكم السلام برادر ناظمي عزيز ، نخير ، بقدر كافي به مسئله اشاره فرموده ايد و الباقي مي ماند به گرفتن مطلب از طرف خواننده ، براي بنده كافي بود ، البته در مورد روحانيت يك عرضي داشتم نسبت به فرمايشات شما كه بماند براي فرصتي كه فرموده ايد ، ...
... فقط اشاره كنم كه هنوز هم روحانيت در اين چيه مانفيست خود همان رساله هاي عمليه ي قبلي را دارد و اين اختصاص به نامبرده اي در اينجا هم ندارد و حتي شامل خود حضرت امام (ره) هم مي شود ، و بنده فكر مي كنم اين نقش داشته و نه فقط آنچه كه در پاسخ پرسش بنده فرموده باشيد ، تا بعد ياعلي
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top