پيام
+
دنياي كودكي :)
عدالتجويان نسل بيدار
90/9/28
احمد ناظمي
امشب حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله عليها شبستان تازه تاسيس امام خميني دو كودك بازيگوش غرق در دنياي كودكي يه مهر نماز مدوّر رو به عنوان اسباب بازي هي به اين ور و اون ور قل مي دادند و با دويدنهاي ممتد و جيغهاي پرنشاط كودكي طراوت زندگي رو به نمايش گذاشته بودند.
احمد ناظمي
وسط اين جست و خيز يه آقاي مسن خوشتيپ و شيك پوش با سيمايي دوست داشتني و دلنشين اومد سر وقت اين دو كودك و در حالي كه دست نوازش به سرشون ميكشيد اونا رو نصيحت ميكرد و با خنده و خوشروئي ميگفت كه اينجا مسجده و در مسجد آرومتر بازي كنند
احمد ناظمي
بعدشم براي اينكه بي مايه فتير نباشه به هر كدوم از اين بچه ها يه شكلات داد. بچه ها شكلاتشونو خوردن و سرشونو به علامت گوش كردن تكون دادند. همينكه شكلات تموم شد يكي از بچه ها گفت: آقا بازم شكلات د اري؟! :) مرد با لبخند سرشار از عطوفت سرشو به علامت منفي تكون داد. پسرك رو به دوست همبازيش كرد و با صداي بلند گفت: آقاهه شكلات نداره:)
احمد ناظمي
و بعد مثل يه قهرمان پرتاب ديسك دور خودش چرخيد و مهر نمازو با قدرت تمام پرتاب كرد انگاري پيرمرد بيچاره تا الآن داشته گل لگد ميكرده يا آب در هاون ميكوفته! ... بچه ها دوباره با انرژي بيشتري به جست و خيز پرداختند. ... پيرمرد كه هاج و واج مونده بود يه مرتبه صداي غرو لند يه خادم اونو به خودش آورد: « ببين حاجي به اين بچه ها شكلات ميدي پوستشو ميندازند زمين!» پيرمرد بيچاره حرفي براي گفتن نداشت :))