پيام
+
ديشب يكي از كاربران محترم در مسنجر از من ميخواست كه مفهوم فرازي از يك دعا رو براش توضيح بدم من اما مثل مارگزيده اي شدم كه حتي از ريسمان سياه و سفيد هم مي ترسم.
عدالتجويان نسل بيدار
90/9/8
احمد ناظمي
يادم اومد سال گذشته در مسنجر در خدمت يه بزرگوار بودم كه براش روايت و دعا رو به صورت مفهومي توضيح مي دادم و معانيشو به صورت مباحثه اي طوري كه خودش قدم به قدم حس كنه با همه وجودش ميفهمه بيان ميكردم اما پس از مدتي نه تنها مثل يك خلط چركي كه تف مي كنن با من برخورد كرد كه با برخي رفتارهاش به شدت خاطرم رو آزرده كرد انگار نه انگار كه چه معارفي رو بهش ياد داده بودم
احمد ناظمي
از اون به بعد ديگه تصميم گرفتم در اين مباحث رو تخته كنم اين بود كه ديشب به اون بزرگوار هم به خاطر اون بنده خداي پارسالي جواب منفي دادم ... اما اي كاش ...
*جهادي
:(
عدالتجويان نسل بيدار
سلام بر شما .جناب حاج آقاي عزيز ما ،خلاصه مصداق الذين يبلغون رسالات الله هستيدوانشاء الله به خشيت الهي از هيچ تلخي و دغدغه اي باك نخواهيد داشت وبر همين اساس هم در اين افضل الاعمال مأجورخواهيد بود.خداي براي جبران غصه هاي تان ازجفاي نادانان كفايت كناد.
احمد ناظمي
آقاي معزي گرامي ممنونم از اين همه لطف و مهر و برادرنوازيتون :)
عدالتجويان نسل بيدار
خواهش مي كنم شما بزرگوار هستيد.:)