پيام
+
قدم به قدم تا محرم، شمارش معكوس 9 / نجواي اشك ( مهدي ايزدپناه «تائب» )

ميراب عطش
90/8/27
احمد ناظمي
باز لطف دوست يارم مي شود / عاشقي آئينه دارم مي شود ** واژه اشكي به خون آميخته / بر تب رخسار شعرم ريخته
احمد ناظمي
زخم هايم تا دهن وا مي كند / جاي پاي گريه پيدا ميكند ** عشق و دل را تا سر همراهي است / بر لبم نجواي ثاراللهي است
احمد ناظمي
باز عاشورا غمم را تازه كرد / مصحف درد مرا شيرازه كرد ** اشكها! از ديده ام جاري شويد / پرچم سرخ عزاداذي شويد
احمد ناظمي
رنگ بر رخساره آئينه نيست / ناله را صبري به حجم سينه نيست ** مرغ دل پرباز كن پرواز كن / روح را خلوت نشين راز كن ** بال بگشا تا حريم درد و داغ / تا بگيري لاله رويان را سراغ
احمد ناظمي
كاش سرتا پا خدايي مي شديم / كاش ما هم كربلايي مي شديم ** كاش اشك ما در اين ره خوشه بود / چشم ما بر مرقد شش گوشه بود ** كاش با خون خدا بوديم ما / در حريم كبريا بوديم ما
احمد ناظمي
كربلا يعني جنون آموختن / درس مستي را فزون آموختن ** كربلا يعني مجال انكسار / سفرهي دل باز كردن پيش يار ** كاش همجون ني نوايي داشتيم / در دل خود كربلايي داشتيم
احمد ناظمي
كربلا يعني محيط اشك و آه / عشق بازي در ميان قتلگاه ** كربلا يعني لبان خشك آب / موج در آغوش چشمان رباب ** كربلا يعني صدايي سوخته / سينه هايي از عطش افروخته
احمد ناظمي
كربلا يعني عبور از شط خون / معني «انا اليه راجعون» ** كربلا يعني بهاري سوگوار / بوسه تير و گلوي شيرخوار
احمد ناظمي
كربلا يعني كنار علقمه / گريه كردن در حضور فاطمه ** در حريم لاله هاي نينوا / سوختن در پاي شمعي بي صدا ** تائب آنجا نيست جر اشك نگاه / عاشقان را در حريم قرب راه