سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که تو را به هدایت رهنمون شود، تقوا نصیبت کند و از پیروی هوای نفس بازت دارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
حجاب و عفاف ، عاشورا ، مجلس شورای اسلامی ، رئیس جمهور ، دموکراسی ، امام حسین علیه السلام ، شرح غزلیات حافظ ، شهوترانی ، صوفیه ، ضعف ایمان ، ظلم و ستم ، ظهور ، مردم سالاری دینی ، مشکلات اقتصادی ، معصومین علیهم السلام ، موسیقی ، میرزا جوادآقا طهرانی ، نرخ کالاها ، نگاه ، نگاه شهوت آلود ، عرفان کاذب ، عقد موقت ، علماء شیعه ، علی اکبر ، غضنفر ، کسب حرام ، کسب حرام و کمرنگ شدن ارزشهای دینی و اخلاقی ، لقمه حرام ، امام رضا علیه السلام ، امام زمان عجل الله فرجه ، امامان شیعه ، برکت عمر ، بهشت ، بی غیرتی ، تمدن ، توجه به معاد ، توصیه پیامبر صلی اله علیه و آله به کمک برای تامین جهیزیه و سایر ، تولدم ، جهیزیه ، آب ، ابراهیم ، ابوالفضل علیه السلام ، ابوعبیده جراح ، احمدی نژاد ، استخدام زنان ، اسلام رفاقتی ، اسماعیل ، اصرار لاریجانی بر بازگشت دولت به ریل قانون ، دموکراسی غربی ، دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ، دین سالاری مردمی ، رسالت رسانه ای ، زن در خانقاه‏ ، سؤال از رئیس جمهور ، سخن گفتن ، سکوت ، شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای ، حجاب و عفاف در خانه و خانواده ، حرامخوران عاشورایی ، حضرت زینب سلام الله علیها ، حضرت علی علیه السلام ، حکومت اسلامی ، حورالعین ، حیا ، خانقاه ، دختر ، دکتر لاریجانی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :31
کل بازدید :343445
تعداد کل یاداشته ها : 145
103/2/13
3:40 ص
موسیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسین

کسی که برای فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام قدمی برداشته باشد حوب می‌داند که این وادی وادی توفیق است و تا آنان نخواهند قدم از قدم برداشته نمی‌شود.
شاید بارها یکی از اهل علم  تصمیم گرفته‌ باشد عازم سفر تبلیغی محرم شود ولی توفیق یارش نشده و باز بارها بی‌انکه خود پیش‌بینی کند از پله‌های منبر بالا رفته باشد.
عرصه قلم هم اینچنین است. روزها می‌گذرد و انتشاراتی اصرار می‌کند کتاب مورد نظرش پیش از محرم مهیا شود و طلبه بینوا با آنکه ذهنش آکنده از مطالب مختلف پیرامون امام حسین علیه‌السلام است اما دستش به قلم نمی‌رود و این یعنی:
تا که از جانب معشوق نباشد کششی         کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
گویا داستان سال 61 هجری باز تکرار می‌شود؛ چه بسیار از بزرگان کوفه که برای حسین علیه السلام دعوتنامه نوشتند و توفیق یاریش نیافتند و چه خوش سعیدانی که به  قصد جنگ با حسین علیه السلام پای در رکاب اسب نهاده بودند اما روز عاشورا به یاریش شتافتند.
آن طلبه بینوا خیل کاغذ a4 را که فراروی خویش می‌بیند و قلمی که هنوز سفیدای کاغذ را نبوسیده است با خود نجوا می‌کند که تو کجا و آستان بلند حسین کجا!

 


90/8/3::: 9:32 ص
نظر()
  
  

در کتاب کافی جلد 6 صفحه 5 روایت شده است که یکی از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود که خبر تولد فرزندش را شنید. با شنیدن این خبر چهره مرد متغیر و آثار غم و اندوه در صورتش نمایان شد. پیامبر صلی‌الله علیه‌و‌آله به وی فرمودند: چه خبری شنیدی؟ مرد که نمیخواست جواب بدهد گفت: خیر است. پیامبر به او فرمودند: بگو چه شنیدی! آن صحابی گفت: وقتی نزد شما می‌آمدم زنم در حال زایمان بود و اکنون باخبر شدم فرزندم دختر است. پیامبر فرمودند: زمین سنگینی او را تحمل و اسمان بر وی سایه انداخته است! (کنایه از اینکه تو چرا اینقدر ناراحتی!) و خداوند روزیش می‌دهد، دخترت گلی است که تو او را می‌بویی. سپس رو به اصحاب کرده و فرمودند: هر که یک دختر داشته‌باشد متحمل مسئولیت سنگینی شده است. و هرکه دو دختر دارد خدا به فریادش برسد، آن‌که سه دختر دارد جهاد از او برداشته شده‌است و آنکه چهار دختر دارد ای بندگان خدا به یاریش بشتابید! ای بندگان خدا به او قرض دهید! ای بندگان خدا به او مهربانی کنید.

دیشب یکی از آشنایان با من تماس گرفته و عنوان داشت خواستگاری خوب برای دخترش آمده ولی از انجا که وضع مالی خانواده پسر نسبتا خوب است و او نمی‌تواند برای دخترش جهیزیه خوبی فراهم کند نمی‌داند چه کند. از یک طرف می‌خواهد به خاطر اینکه نمی‌تواند جهیزیه تهیه کند خواستگار را رد کند و از سویی می‌ترسد که خواستگاری به این خوبی دیگر در خانه‌شان را نزند. پس از آنکه این مکالمه نسبتا طولانی به اتمام رسید یه یاد روایتی افتادم که در سطور فوق بیان کردم.
در حال حاضر تهیه جهیزیه و مخارج مراسم ازدواج یکی از مشکلات خانواده‌ها است مخصوصا در خانه هایی که فاصله سن فرزندان کم است والدین بیچاره همین که از مخارج ازدواج یکی از بچه‌ها فارغ می‌شوند هنوز قرضها و قسطهای مخارج قبلی تمام نشده که خرج جدیدی برای ازدواج فرزند بعدی چهره خویش را نمایان می‌سازد. اگر چه پیشنهاد اولیه همه آشنایان و مشاوران و علما این است که از تشریفات و خرج‌های غیرضروری کاسته و تا آنجا که می‌توانند جهیزیه و مهریه و مراسم ساده و به‌دور از تکلف باشد و البته که حق هم همین است اما باید توجه داشت که برخی اوقات همان مخارج ساده و به‌ظاهر دور از تکلف هم بر شانه  مسئول خانواده سنگینی می‌کند.
حل این مشکل می تواند دو راه حل داشته باشد اول اینکه فرهنگسازی صورت گیرد. اگر چه که فرهنگسازی در درجه اول بر عهده مسئولان فرهنگی و نهادهای فرهنگی اجتماعی است اما نمی توان به این بهانه از وظایف فردی و جمعی غافل نشسته و دست بشوییم. کما اینکه تضمین اجرای یک هنجار فرهنگی نیز در گرو عمل افراد به آن هنجار است. مسلما همه کس می‌دانند که ساده گرفتن مخارج ازدواج و مهریه و جهیزیه کاری مطلوب و مفید است اما آین هنجار انگاه مقبول و پذیرفته شده خواهد بود که همگان نیز به آن احترام گذارند. طبیعی است خانواده هایی که دختر دم بخت دارند هنگام تعیین مهریه و مخارج برگزاری ازدواج باید بر داماد آسان بگیرند حتی اگر خود داماد مایل به تشریفات است او را وادارند که از تشریفات ولو اینکه به نفع خانواده عروس باشد بکاهد تا داماد هم جهیزیه سبک و اندک را به شیرینی بپذیرد و فردای پس از عروسی به همسرش منت ننهد. و البته این قضیه در مورد خانواده داماد هم صدق می‌کند یعنی اگر خانواده داماد هم توقع جهیزیه سنگین و مراسم مجلل نداشته باشند معمولا خانواده عروس هم در مهریه و مخارج ازدواج کوتاه می‌آیند. علاوه بر این ثرونتمندان یک قوم و قبیله نیز مراعات فرودستان و تهیدستان قبیله خویش را کرده و به بهانه توانایی در ادای مخارج سنگین تشریفات ازدواج آن را مجلل و اشرافی برگزار نکنند. گاهی اوقات یکی از عوامل نادیده گرفتن هنجار ساده بودن ازدواج همین ثرتمندانند که با تشریفات و مخارج سنگین فرهنگ تشریفات را رواج می‌دهند.
راه‌حل دوم این است که اهل یک قوم و قبیله یا محله خانواده خویش را شریک مشکلات خانواده دیگر بدانند و سعی کنند با مشارکت و کمک به خانواده هایی که فرزندان در شُرُف ازدواج دارند کمک نموده و در مخارج سهیم باشند. اگر این کمکها به صورت یک رسم درآید دیگر خانواده‌ای هم که این کمک‌ها را دریافت می‌دارد شرمنده و سرافکنده نخواهد بود و البته شاید معنای فرازهای پایانی روایت نخستین این نوشتار هم همین باشد.


90/7/30::: 1:11 ع
نظر()
  

امروز ظهر تلفن همراهم مکرر زنگ می‌خورد. عادت ندارم  در غیر ساعات کاری شماره ناشناس را جواب بدهم اما از بس این شماره موبایلم را دیوانه‌وار به صدا وامی‌داشت بالاخره از رو رفتم و جواب دادم و گوینده مطلبی را بیان کرد که بی اختیار چند لحظه ای به صورت منقطع صحبت می‌کردم.
تا بحال چند بار شده که در بین تماسها و بعضا مشاوره‌ها شاهد ابراز نظراتی عجیب و در برخی موارد مشمئز‌کننده و حتی نامردانه بوده‌ام. مثلا یادم است چند ماه پیش دانشجویی با من تماس گرفت و گفت: "حاج آقا دختری دانشجو به امید ازدواج دائم با من ارتباط دارد و من میخواهم به بهانه اینکه باید شناخت اولیه صورت گیرد او را عقد موقت کنم ولی قصدم این است که پس از گرفتن کام او را رها کنم آیا این عقد از نظر شرعی صحیح است و من با توجه به اینکه چنین نیتی دارم با او محرم خواهم شد؟" (منظورش این بود که می‌تواند با این کار هم هوسرانی کرده و هم از گناه زنا رهیده باشد؟) و من اما در حالی که به خاطر این‌همه نامردی اشک در چشمانم نشسته بود فقط یک جمله در جوابش گفتم که: "از خدا بترس"

امروز اما تا مرد از پشت گوشی سلام و احوالپرسی کرد گریه‌اش گرفت و با همان لحن گریه گفت: حاج آقا چکار کنم؟! عاشق دخترم شده ام! چه خاکی بر سرم بریزم؟! و من در حالی که هم از گریه مرد و هم از شنیدن این جملات متعجب شده بودم گفتم: چطور مگر؟ مرد جواب داد: عاشق دخترم شده‌ام و دیگر به چشم دختر به او نگاه نمی‌کنم البته خوشبختانه تابحال مرتکب خطا نشده ام اما از آنجا که هم می دانم این احساسم گناه است و هم وجدانم مرا تخطئه می‌کند به بهانه کاری قریب یکماه است که از شهرم خارج شده و در مشهد سرگردانم! گفتم: خب چطور شد که چنین احساسی درباره دخترت پیدا کردی؟! و او جواب داد: دخترم در مقابل من پوشش مناسبی ندارد و این عدم پوشش ابتدا مرا به گناه چشم چرانی!!! و سپس به علاقه و عشق نامشروع کشانده است. 
به آن مرد پیشنهاد دادم که در اولین فرصت ممکن بساط ازدواج دخترش را فراهم و او را به خانه شوهر بفرستد و تا آن زمان هم می‌تواند از او بخواهد که پوشش مناسبی داشته باشد، هیچگاه هنگام تنهایی او و دخترش در خانه نماند، تا آنجا که می‌تواند این عشق کاذب را از طریق ارتباط زناشویی با همسر کنترل کند و ...
اما پس از اتمام مکالمه با خود اندیشیدم واقعا عجب حیوانی است این بشر اگر تقوا نداشته باشد!

نمی دانم! شاید مشکل این مرد برخی اوقات برای افراد دیگر و به اشکال متفاوت ایجاد شده باشد و البته پیش از این هم در یکی از سفرهای تبلیغی به چنین موضوعی برخورده بودم (البته نه بین پدر و دختر) اما ای‌کاش دختران و زنان جوان در مقابل پدر و برادر و پدرشوهر و سایر محارم پوشش مناسب را رعایت کنند تا خدای ناکرده زمینه بروز چنین فجایعی فراهم نشود.

پی‌نوشت:

البته حقیر هیچگاه اسرار دیگران را فاش نکرده‌ام و این مورد هم با توجه به خاص بودن موضوع، برای نقلش در وبلاگ از خود شخص اجازه گرفته بودم.


90/7/27::: 9:14 ع
نظر()
  

بیست و چهارم مهر مهر سایت زنان‌پرس مطلبی را از جامعه شناسی به نام اقای دکتر باهر نقل کرد و روی ان مانور داد که «هر مرد با داشتن چهار زن که عبارتند از مادر، خواهر، همسر و دختر کامل می‌شود و نبودن هر یک از اینها سبب نقص در شخصیت وی خواهد شد» وی همچنین در ادامه صحبتهای خویش مدعی شده بود که «شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزیتان را برطرف می‌کنید و برای برطرف کردن نیاز‌های عاطفی، عرفانی و روانی به 3 منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقش‌ها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقش‌ها به ‌‌نهایت می‌رسد و فرد از اجرای آن خسته می‌شود.» دکتر باهر همچنین دلائل دیگری برای اثبات ادعای خویش مطرح کرده بود که در حالت خوشبینانه میتوانیم عنوان ذوقی بودن به آن دهیم.
ما اکنون  ادعای اقای باهر را بررسی نموده و با محک نقد می‌سنجیم.

بسیار اتفاق افتاده که برخی افراد مطابق سلیقه زمان خویش صحبتی را مطرح نموده و برای اثبات آن به تکلف نشسته اند یا ادعایی را بنا بر ذوق خویش مناسب طرح دیده اند و آن را عرضه داشته اند حال اینکه این ادعای ذوقی گاهی اوقات به دلیل حساسیت موضوع سبب پیدایش انحراف شده است. مثلا ابراهیم ادهم پس از انکه از حکومت منطقه خویش دست کشید و به تصوف روی آورد از انجا که در قصر با تار و طنبور مأنوس بود رقص و سماع و تار را نیز به مجموعه انحرافات خانقاه و تصوف افزود. یا در موضوع روانشناسی بوده‌اند افرادی که محدودیت زن در انتخاب متنوع شریک جنسی را عاملی در نقص شخصیت وی تلقی کرده و بر مبنای گمان خویش دلائلی نیز بر آن تراشیدند که زمانی کشوری مانند سوئد تحت تاثیر همین نظریه بوده است. اگر چه طرح این مثالها ارتباط مستقیم به موضوع ندارد لیکن طرح این موضوعات از دو حوزه کاملا متفاوت بدین جهت است که عنوان کنم بسیاری از اوقات اشخاص گمانهای خویش را  مطلبی نیکو تلقی نموده و به عنوان یک قانون مطلوب به دیگران عرضه می‌دارند غافل از اینکه اگر این برداشتهای ذوقی در مسئله مهمی مانند شخصیت انسانی و حیات او یا در مسائل اعتقادی و یا سیاسی صورت گیرد ممکن است سر از آنجا برآرد که  قائلان آن نیز خود نیز گمان نمی‌برده‌اند. وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی‏ مِنَ الْحَقِّ شَیْئا *1*

1. زندگانی برخی از بزرگان دین و صالحان نشان می دهد که بدون داشتن خواهر و دختر نیز می‌توان به رشد و کمال رسید و حتی همسر تاثیر تام در رشد یا سقوط شخصیت افراد ندارد.
اگر در زندگی کامل‌ترین شخص افرینش یعنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بنگریم خواهیم دید که آنحضرت مادرشان را در شش سالگی از دست داده و خواهری هم نداشته‌اند با اینحال شخصیتی کامل بوده اند. البته ممکن است برخی ایشان را استثناء از این قاعده بدانند اما باید توجه کنیم که خداوند پیامبرانش را از میان کاملترین افراد برمی‌گزیند و اگر چه آنحضرت ولایتی تکوینی داشته‌انذ اما اگر بنا بود داشتن مادر و خواهر برای کمال شخصیت الزامی باشد خداوند پیامبرش را از این موهبت محروم نمی کرد. نظیر این را نیز ما در مورد امام رضا علیه السلام شاهدیم که حضرت امام رضا علیه السلام تا سن 48 سالگی فرزندی نداشته اند تا آنجا که برخی به دلیل اینکه امام رضا علیه السلام را فاقد وصی می‌دیدند در امامت آنحضرت نیز دچار شک و تردید شده بودند. حال اینکه حضرت 13 سال قبل از اینکه فرزندی داشته باشند امام و اکمل خلق و رهبر بوده‌اند و دختر انحضرت  نیز پس از ولادت امام جواد علیه السلام به دنیا آمده است. زکزیا و یحیی نیز شاهد دیگر ما هستند. حضرت زکریا علیه السلام تا سنین میانسالی یا پیری فاقد فرزند بوده اند و پس از آن که یحیی علیه السلام بدنیا امد زکریا دیگر دارای فرزندی نشد و در اینجا نیز می‌بینیم که نداشتن دختر برای زکریا نقصی در پی نداشته است. در زندگی سایر بزرگان اعم ار انبیا و صلحا و علما نیز در صورت کنکاش موارد بسیاری دیده می‌شود که نبودن خواهر یا دختر یا مادر سبب نقص شخصیت انها نگردیده است. حتی فردی مانند محمدبن ابی‌بکر خواهری همچون عایشه داشته‌است اما مشیی کاملا متفاوت با عایشه داشته و بردوستی علی علیه السلام اصرار می‌ورزیده است.   
اصولا نقص یا رشد شخصیت فرد ارتباطی به وجود یا فقدان خواهر و مادر و دختر و در مواردی همسر ندارد. بلکه چیزی که شخصیت فرد را رشد می دهد اتخاذ شیوه صحیح تربیتی توسط مربی ( اعم از والدین یا قیم ) است. چنانچه تربیت صحیح و شایسته در مورد فردی انجام گیرد دیگر نیازی به چکش کاری! خواهر و مادر و دختر نخواهد بود (عبارت چکش کاری را آقای باهر در سخنانشان بیان داشته اند) حتی چکش کاری همسر هم به معنی کلنجار رفتن با شوهر نیست که بدان نیازی باشد.

2. فلسفه لزوم داشتن همسر، چکش‌کاری شخصیت! و یا صرفا ارضاء غرائز جنسی و جسمی نیست.
 آقای دکتر باهر عنوان داشته است: «شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزیتان را برطرف می‌کنید و برای برطرف کردن نیاز‌های عاطفی، عرفانی و روانی به 3 منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقش‌ها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقش‌ها به ‌‌نهایت می‌رسد و فرد از اجرای آن خسته می‌شود.» 
و ما به ایشان و همفکرانشان می گوئیم گویا شما فلسفه همسرداری و انتخاب همسر را مورد مداقه قرار نداده اید. اینهمه در روایات بر لزوم دقت در انتخاب همسر تاکید شده است برای چیست؟ آیا جز این است که این لزوم دقت برای این است که شریکی برای زندگی برگزینید که در همه عرصه های زندگی یار و یاورتان باشد؟ اینکه در مورد فلسفه زوجیت و ازدواج قرآن کریم می فرماید که:  «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ*2*  و از نشانه های خداوند این است که از جنس خودتان برایتان جفتها و همسرانی آفریده تا در کنار آنان به آرامش برسید و میان شما (میان همسران) مودت و رحمت قرار داده است و البته این موضوع برای اندیشمندان نشانه‌ای بزرگ بر وجود و علم خداوند است» بدین معنا است که اگر  فرد سه دوره هفت ساله تربیتی و اغار استقلال اجتماعییش خوب تربیت شده و در انتخاب همسر نیز دقت کافی به خرج داده باشد در کنار همسر همه نیازهایش مرتفع خواهد شد. اصلا  آرامش و مودت و رحمت برای برطرف شدن نیازهای عاطفی و عرفانی و روحی است و عجب آنکه آقای دکتر باهر بنا به روایت سایت زنان پرس نقش همسر را در رفع این نیازها محدود دانسته آن را نافرجام تلقی میکند!!

در خاتمه امیدوارم اشخاص هنگام اظهار نظر نگاهی نیز به آموزه‌های وحیانی انداخته و با معیارهای حقیقی و نمونه‌های عینی  نظر خویش را محک زنند تا شاهد این قبیل نظریات خلاف صریح آموزه‌های الهی  نباشیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*1* سوره نجم آیه 28
*2* سوره روم آیه 21

 


90/7/27::: 10:20 ص
نظر()
  
  

حدودا هفت یا هشت ساله بودم یه روز دیدم مادربزرگم روی تراس نشسته. گفتم "چکار میکنید" گفت: "دلم گریه می‌کنه!" ... و من مات و مبهوت تصور می‌کردم دل مادربزرگم دو تا چشم داره و از چشای دلش اشک میاد.. اما چند سالی هست که مفهوم اون حرف مادربزرگمو خوب می‌فهمم! ...
امروز دلم گریه می‌کنه .. امروز بی هویت‌تر از همیشه شدم ریسمان خدا هم انگار فراتر از دستم قرار گرفته ... یه هفته ای هس که حال نماز ندارم و مثل سابق از نمازخوندنم حال نمی‌کنم و زیارت امام رضا هم دیگه حال و هوای سابقو نداره ... یاد اخسئوا و لا تکلموا (ترجمه محاوره‌ای: به پستی و حقارت خف و خون بگیرید و جیک نزنید!) می افتم و جوابی که دیشب در تلفن این عبارت قرآنی رو تداعی میکرد ... اون دنیا هم انشاء الله همنشین امام حسین علیه السلام بشی که سر حوض کوثر با من بودن برای تو حیفه ... من هم می مونم تا کی شفاعت دستمو بگیره


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی چیزها رو نمی‌فهم یعنی یا من خیلی نادونم یا ظرف زمین و زمان خیلی تنگه که برخی حکمتها توش بگنجه! خب از منه که وظیفمو انجام بدم اگه جایی احساس خطر کنم اعلام کنم ولو به قیمت آبروی خودم تموم بشه.
وانگهی از اول با رفتنش به ... مخالف بودم
بعضی افراد رو هم اگر چه من معرفی کردم اما اونقدر مصلحت برام مهم بود که حتی فتّه کسی رو که خودم معرفی کردم بریزم روی آب...
تا الآن که شواهد نشون میده پیش‌بینی‌های اون سید اصفهانی درست بوده ... بعدشو هم نمی‌دونم یا بداء حاصل میشه یا من غرق توهم میشم یا شایدم راست دربیاد ...
توی این چند ساله جدی‌ترین چیزی که از خدا خواستم همین دیشب بود .. یعنی دوس ندارم توی این دنیا هی معادله حل کنم و آخرشم مثل یه کلاف سردرگم همه سرنخا در هم تنیده بشن ...
شرح حافظو شروع کردم اما رغبتی به اتمامش ندارم .. بنیاد بحار و ... هم همه ارزونی از ما لایقترون ...
اینو نوشتم چون اولا جایی برای گفتن این حرفا نداشتم باشد که اطرافیانم بعدا بخونن و اگه دعام مستجاب شد بفهمن مردنم حاصل دعای خودم بوده نه گناهی و نه قطع رحمی و نه... 


90/7/20::: 7:56 ص
نظر()
  
  

نمی دونم چرا مدتیه که استشمام بوی ریا برام تهوع آورتر شده، انگار و انتم تتلون الکتاب خطاب به همین آدماست، دنیای مجازی و حقیقی فرقی نمی کنه که برای آدمای دو رو و سالوس فضای حقیقی و مجازی هر دو مجازه
سوار بر موج احساسات مذهبی مردم شدن و ...

پناه بر خدا


90/5/19::: 4:20 ع
نظر()
  
  

از یه استقراء کوچک شخصی که در طی چند سال حاصل شده فهمیدم : بین حیا و مُدُنیت ارتباط تنگاتنگ وجود دارد.


90/5/5::: 12:45 ع
نظر()
  

عجب دردی است درد بیسوادی!
15 ساله سرش توی کتابه اما برخی مطالب به نظرش خیلی بکر و تازه و نغز میاد وقتی تعجبش بیشتر میشه که می فهمه این مطالب رو قبلا خودش گفته بوده و پیاده شده مباحث خودشه!!! حالا آخه از کجاش دراومده و کی این حرفها رو زده خودشم توش مونده! الآن ولی هیچی یادش نیست هیچی! لکیلا یعلم من بعد علم شیئا.  
واقعا اینا رو خودت گفتی؟ پس چرا الآن چیزی بارت نی؟ یاد روایتی افتادم که علم را بیاموزید ولو از منافق زیرا علم در سینه منافق اگر قرار گرفت بی تابی میکنه تا خودشو در سینه اهلش قرار بده! .. این هم محکمترین دلیل بر نفاق حضرت ما!
اصلا نقل این حرفا نیس. صحبت صحبت نوره نور. حالا از ضرب ضربا گرفته تا "اشتغال الیقینی یستدعی الفراغ الیقینی" وقتی که نور نداشته باشه ول معطلیم من این دلق مرصع را بخواهم سوختن روزی / که پیر می فروشانش به جامی برنمی گیرد.
وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس یعنی اینکه حالیشه حالیشه باید چکار کنه چی بگه و ...
خواستم به عالم آل محمد علیه و علیهم السلام بگم آقا عنایتی .. اما دیدم ای بابا خاک بر سرم همون نور هرگز نداشته و علم توهمی از دست رفته هم برای مفاخره اس یه چیزی تو مایه های شجره ممنوعه!
از دست خودم خسته شدم
اصلا خودشون می دونن به من چه! .. حالا هر وقت و هر جور .. من که عقلم نمی کشه 


90/4/31::: 3:24 ع
نظر()
  
  

امالى شیخ صدوق-ترجمه کمره‏اى    متن    27     مجلس هشتم

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود همه خوبیها در سه خصلت جمع است نظر و خاموشى و سخن.
هر نظرى که عبرت خیز نباشد سهو است هر خاموشى که اندیشه در آن نیست غفلت است هر سخنى که در ذکر خدا نیست لغو است خوشا بکسى که نظرش عبرت و خاموشیش فکرت و سخنش ذکر است بر خطاى خود می گرید و مردم از شرش آسوده‏اند.


90/4/30::: 2:9 ص
نظر()
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یکی از کاربران اینجا یه فید زده بودن و نوشته بودن که 290.000 تومان پول ادکلن دادن و مستمسکشون هم همون روایت معروف بود که: "پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین مورد خرجشون عطر بوده" در پاسخ به این کاربر بسیار محترم و شریف باید بگم که معمولا مذهبیها مفهوم برخی از روایات رو خوب درک نمی کنند و بدون توجه به قرائن بهش استناد می کنند
+ آقا من کم سوادم ولی حرف من کم سواد اینه چرا عزت ملی رو می فروشید؟ مگه نه اینکه اجانب تحقیرمون میکنن که به خاطر تحریمها و زور گفتن اونا سر تسلیم فرود آوردیم تا جایی که حتی سبد کالا را هم ناشی از ذلت ایران و شکستش در برابر تحریمها میدونن!
+ ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
+ یاد پیامرسانی های پارسی بلاگی قدیمی مخصوصا آقای *محمد فیاضی* بخیر هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
+ از یزد خوشم میاد چند دوست یزدی دارم و همشون خوش ذوقن و البته متاسفانه کمی سختگیر ... مردیم از بس یزدی خنگ ندیدیم :)
+ عزت ملی در توافق هسته ای ژنو خدشه دار و رجز خوانی ها و کرکری خوانی های آمریکا و اسرائیل بیشتر شده مخصوصا اینکه اسرائیل مدعیست چون زور بالای سر ایرانیها بوده به علامت تسلیم پای میز مذاکره نشستند. منتظریم ببینیم تیم دیپلماسی ایران چه تدبیری برای بی اثر کردن این رجزخوانی ها دارند!
+ این روزها در پی فرمان مقام معظم رهبری برخی رسانه ها سعی در تشویق والدین برای افزایش نسل دارند.البته اصل این ساست کار درستی است و اصولا برنامه کنترل جمعیت کشورهای مسلمان از نقشه های شوم استکبار بوده است.به عقیدهما ایران مشکلی برای اداره یک کشور پر جمعیت ندارد اما در عین حال باید برنامه ای جامع نیز برای عدالت اجتماعی تو توزیع عادلانهامکانات و فرصتها تدوین شود
+ این وبلاگ را بخوانید
+ البته دولت پیشین دولت دروغگویان و منافقان شاید باشد اما دولت کنونی نیز فقط شیوه دروغپردازی را عوض کرده است
+ آقازاده های ترکیه ای اختلاس میکنند و پدراشون مجبور به استعفا میشن برخی از آقازاده های ایرانی بر خوان بیت المال چمبره میزنن اما ...